یکی مثه ما از صفیر در نهم مهرماه ۱۳۹۲ با آهنگسازی سعید دهقان تحت تشکل چریک منتشر شد. جلد این آهنگ را فارلک طراحی کرده است. این اثر روایتگر ۵ داستان از موقعیتها و شخصیتهای مختلف است.
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
متن آهنگ یکی مثه ما از صفیر
میگه مردم باید بیدار شن از خواب، به هر قیمت گزاف زندگی طلا نیست
حراجه اما قیمتیه، برات گرون تموم میشه، حق باطله، فاسده بدن پس چه انتظاری داری از عضوی که سالمه؟
شاید اشک بدل شد به خشم، پنج انگشتا رو جمع کنه عقل، چشم و گوشو باز کنه فرق کنه فهم، عیش و نوش و خاک کنه
جنبش راه مردم به اختصار «جرمـ»ـه، برسه روزی که قزلحصار قفله
به طناب بوسه زد، گفت: «باید گرگ بود از هرجهت، اما نباید زوزه بکشی وقتی رسیده جون به لب…»، شد زیر پاش خالی
اونم یکی مثل ما ,پر از اخم و لبخند، راه راست یا اشتباه، یکی مثل ما بوده چشم به راهش، ساده نیست بگذری، ساده نیست دوبار نیش خوردن از یکجا، ساده نیست قصه ها
خوش اومدی به جمع ما، دخترک یاد نوشته ای رو کاغذ مچاله افتاد، پلکاش رو بست قول داد بگیره انتقام
میبینه ادّعا میفته یاد دیروزش که، عفتش یکشبه شد دچار بحران
ماشین دودر ددی پسری که خریدار ترمز، میکنه هُل شده بُهبُهست براش مثل اینکه تند تند میشه دست به کار
فقط فکر ارتباطه سراسر اضطرابه، یاد حرف پسرک میفته ازدواج
حوارو هوا برداشت که اینه حالش، به زیر نافش میره دست مرد از همیشه خسته تر
یه ساعت که پارک کرده، به راننده نگاه کرد، در گوشش آروم صدا زد
گفت از طرف جمع دادم بهت یادگاری، امیدوارم قانع باشی، به جمع ما خوش اومدی
اونم یکی مثل ما ,پر از اخم و لبخند، راه راست یا اشتباه، یکی مثل ما بوده چشم به راهش، ساده نیست بگذری، ساده نیست دوبار نیش خوردن از یکجا، ساده نیست قصه ها
از وقتی زنش رفت نکبت جاشو پر کرد، کم کم یکدست لباس نوئم ندیده بدن چرک زده اش، یروز درد یروز ضعف، قرض و غوله رو دوشش میبینه
از دار دنیا دار چیزی که داره، همینطور دخترش ضعیف و مضطرب میشه وقتی نباشه پنیر و لقمه اش، کی بوده رو پاش ؟ حتی با خودشم نبوده روراست
مامان از وقتی رفتی بابام بد شده باهام، تو هیچ دادگاهی نرسید فریادم به کسی
هربارم جنسی میخواست جور کردم تا نزارم بمیره، باید باشه تو حسابت حسابی موجودی، تا بگن به حسابی موجودی
آدما بی نوان بی آهنگ تکراری، امشب از اون شباست، بابا اومده هیچی نیاورده، با یه مرد اومده…
اونم یکی مثل ما ,پر از اخم و لبخند، راه راست یا اشتباه، یکی مثل ما بوده چشم به راهش، ساده نیست بگذری، ساده نیست دوبار نیش خوردن از یکجا، ساده نیست قصه ها
رادیو اعلام کرد باید سربازا به جبهه اعزام شن، عراق حمله کرده روابط و مرزها رو بسته، عصرتاریکیه اما مثل روز روشنه
حقوق بشر فقط جلوه اش قشنگه، پایمال میشه وقتی حرف فروش سلاح یا صدور انقلاب باشه
آینه و قرآن بیار مادرم، قسم به باورم قسم به آینده ی خواهرم برادرم، پشتم آب بپاش ,صلح از خواب بپا میشه یروزی
رفت ,هم قطاراش خبر آوردن رفت، براش گرون تموم شد عین سر گردنه، چیزی که ازش موند عکسه ,پوتینه ,سر گردنه
دیدم مردی رو که پول بی زبون، زبون درازی میکرد بهش مثل کفش تو پاهاش
دیدم زمستون نمیزاره سرش کلاه، تابستون نمیکنه لباس از تنش جدا
بهم یاد داد جایی که خورد میشی نقد نکن، کسی هم ازت انتقاد کرد بگو درشتا نقد میشن
سریع در نرو به سمت مخالف از هر چیزی رد نشو
باید با همه چی بسازی، تا همه چی بسازی، تا همه چی به سازی، که می زنی برقصه
مهم بشی دورت خط میکشن، آدمی سیرکه یا دست بنداز یا تغذیه کن
منم یکی مثل تو، لباس آرزوها به تنم گشاده، اما لبم خوشحاله
چرا غم خاموش نباشه روشنی و دیدم از روزنه، روز به روز نزدیکتره
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.