مجموعه سکوت از بهرام بعد از سه سال سکوت در تاریخ یازدهم اردییهشت ماه ۱۳۹۰ تحت تشکل دیوار منتشر شد. این آلبوم شروع دوباره سکوت وی به مدت ۴ سال بود. آهنگسازی این آلبوم توسط احسان ضیا (آتور) و مضراب (آهنگ در نرو) انجام شده است، میکس و مستر و کاور نیز برعهده آتور بوده است.
- برای دریافت روی هر آهنگ کلیک کنید.
- اینترو
- جالبه
- حرفای من
- از من بپرس
- منو ببخش
- در نرو
- یکی طعمس یکی گرگ
- نسل من
- به چی اعتقاد داری؟
- خورشید خانوم
- یه حس
- یاغی
- عجیب
- اوترو
متن و تفسیر
- برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ کلیک کنید.
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
- اینترو (سکوت)
- جالبه
- حرفای من
- از من بپرس
- منو ببخش
- در نرو
- یکی طعمس یکی گرگ
- نسل من
- به چی اعتقاد داری؟
- خورشید خانوم
- یه حس
- یاغی
- عجیب
- اوترو (سکوت)
اینترو
احمد شاملو: سکوت سرشار از سخنان نا گفته است از حرکات نا کرده، اعتراف به عشق های نهان و شگفتی های بر زبان نیامده
فردای من خیلی وقته که گذشته از، آب شدو ریخت روی گونه های م، مثل دونه های برف
مهم نیست چی میشه بعدش، این مهمه که هنوز زنده م
من همونم که بعد مرگش، همه میگن که هنوز زنده ست
من اشکامو به تو دادم، دیدم چشما همه تو خوابن، قبر ساختم از اتاقم
نفسم هرز شد، بدنم سرد شد، ولی روحمو گرم نگه داشتم رو اجاقم
من همیشه بازنده بودم روی کاغذ، ولی همیشه جلو رفتم توی راهم
این دنیا با من بد بود، تاسم عددش کم بود، هنوز نباختم این غمارو نه نه
جرم بعد جرم ، جنگ پشت جنگ، مرگ بعد زندگی ، زندگی بعد مرگ، من زنده موندم چون خبر خوب، واسه دشمنم مردن من بود
نه نرو وایسا، از چی باید حرف زد؟ با چی میشه فهمید فرقِ خوبو از بد؟
من یادم نرفته اونجایی رو که بودم، ولی باید فراموش کنم جایی رو که هستم
یه کوه عقده ، تو این قفس مرده ، که زندگی هم جرمه
بعد این شب تاریک نوبت صبحه، بعد این شب تاریک نوبت صبحه
جرم بعد جرم ، جنگ پشت جنگ، مرگ بعد زندگی ، زندگی بعد مرگ، من زنده موندم چون خبر خوب، واسه دشمنم مردن من بود
جرم بعد جرم ، جنگ پشت جنگ، مرگ بعد زندگی ، زندگی بعد مرگ، هنوز رو پائم چون آرزوی دشمن من، زمین خوردن من بود
جالبه
هنوز تو ضبط ماشینم هایده میخونه، یه چیزایی هست که فقط آیینه میدونه
قضیه فرق کرده یکم با قبلنا، حرفامو دیگه نمیگم با کفترا
جنگ تا بهشت راه سختیه ولی میریم، مشکلا خیلی وقته که قدیمی نیست
دیدیم، ما خیلی چیزای جالب و بئ، البته عادی شده، این چیزا پُره دور من
یه دیوار، یه دیوار شده فکرت، تکیه بش بده که اینبار میگه بهت
که حرفی واسه گفتن، من دارم تا وقتی که زنده م،حتی وقتی مُردم
تو خالی بندی مثلِ سگ من هم گوشامو بستم، دروغ مال توه بشنو حقیقتو از من
پس میخونم که صدام رفتنی نیست، هرچند دیگه روی بوم خونه کفتری نیست
هر بار توی دلم یه چیزی بوده، پس تا وقتی که بگم تو میری تو حس
فردای تو تو دستای من، ولی منو نمیفهمی تو پس واسه من
خیلی جالبه، تو این سالا هیچی نبودم ولی الان همه چی هستم، جالبه، چشمای من بازه هنوز ولی چشِ تو بسته ست
جالبه، تو این سالا هیچی نبودم ولی الان کاملا برعکس، جالبه، می دونی خیلی واسم جالبه که هنوز زنده م
دیگه زندگیم به گند کشیده شده و، دیگه ماه شبو روشن نمیکنه
و کینه هام منو خوشم نمیکنه و هیش-کسی واسه تو شر نمیکنه
تو آشغالو ساعت ۹ دم در دیدی ولی من توی زندگیم
اینکه کار شما نیست کار ماست که از هر چیز جالبی شعر بگیم
پس رفیق خوب گوش کن بهم، صاف راه برو بی صحبت
چشاتو ریز کن بعد، چون نیست فرصت، دلتو پیر شد، دیگه رفت، دیگه مُرد
اینجوری کل زندگی ما پیچ خورد، خب تو خوشحال، من ناراحتم ولی خب دیگه تو خوش باش
واسه من جالبه سفت شده به جام زود پاهام، هرچی دشمنه دیگه شده خوب با ما
امسال خیلی خوبه، نبوده دور از احساس، ولی انگار منتظری که وایسی روی قبر من، ولی بهرام زنده ست توی شرق شهر
خیلی جالبه، تو این سالا هیچی نبودم ولی الان همه چی هستم، جالبه، چشمای من بازه هنوز ولی چشِ تو بسته ست
جالبه، تو این سالا هیچی نبودم ولی الان کاملا برعکس، جالبه، می دونی خیلی واسم جالبه که هنوز زنده م
جالبه نه؟ خیلی جالبه مجنون عملیه و لیلی حامله
آره بخند، آره خنده هم داره، گذران وقت بدون خنده محاله
توقعی ندارم که همه با من بمونن، منتظرن بمیرم و واسم آهنگ بخونن
تا که بمیرم و یکم راحت بمونن، تا که بمیرم و خودشونو آدم بدونن
صدام میاد از تو گلوی کوچه ها، از گوشه ها، بذار بلرزونمت با سوژه هام
دعا میکنیم که همه چی هم جور شه تا یه کسی بیاد و برداره باری از دوش ما
اینا همه بازیه؟ نه، این دست نوشته های یه جوونه که از همه عاصیه
پس من شبارو تا صبح بیدارم، چون که هر شب واسه من شب خاصیه
رپ فارس چیزیه که من میخونم و رپ اون چیزیه که من میدونم و
فارس اون چیزیه که من میمونم و جاده ام خالیه فقط من میرونم و...
خیلی جالبه، تو این سالا هیچی نبودم ولی الان همه چی هستم، جالبه، چشمای من بازه هنوز ولی چشِ تو بسته ست
جالبه، تو این سالا هیچی نبودم ولی الان کاملا برعکس، جالبه، می دونی خیلی واسم جالبه که هنوز زنده م
حرفای من
من به دنیا اومدم تا که بگم اینجا خیلی چیزارو خیلی رک، کار دیگه ای ندارم تو این دنیا زندگیم هم شده خیلی جوک
عقده ها تو دلم خیلی شد، پس یه دله تو سینه خیلی پر، نوه نتیجه و بچّه ندارم که شب عید بدم عیدیشو
منم مثل توه زندگیم، یه توهمه عین فیلم، چیزی که میشنوی کلّ منه و چیز دیگه نیست غیر این
حرفم رو نداری درکش رو، پس از هرجایی بهم حمله شد، مساُله توی مخ منه فقط من بلدم راهه حلّشو
اینو بفهم این بار، از همه چیم زدم واسه این کار، زندگیم رو میسازم، اونجوری که میخوام
ولی هربار یه روح جدیده تو دل تک تک حرفام، اما حس میکنم که پیر شدم بعد بیست و چند سال، پس
حرفای منه اینبار که مثه تیر میره تو گیجگات، مشکلی نیست ولی سعی نکن بفهمی چیه تو فکر من
اینو بفهم این بار، از همه چیم زدم واسه این کار، مشکلی نیست ولی سعی نکن بفهمی چیه تو فکر من
شبا یه چیزایی میبینم که خراب میکنه روزم رو، روزا یه چیزایی میبینم که خراب میکنه روحم رو
اینم شده کاره هر روزم رو، به خودم میگم که یه کوهم رو، این چیزا که میبینم اثری نداره روم حتی سره سوزنو
ولی حقیقت دقیقا چیز دیگه ست، من هم از درشت تا ریزو میگم، تا حرص بخوری و پاشی روی پات، آه اگه پاشی روی پات
اگه مثه ما تو باشی روی آسفالت، تو هم میبینی که هست، اگه جای من باشی پا میشی میکروفنتو میگیری به دست
میخونی از هرچی که نیست، میخونی از هرچی که هست، ولی بدون چیزایی که از تو خیلی دوره نزدیک منه
همه میگن تقصیر منه، ولی این تقدیر منه توی ذهنم، نمیدونی که چی میگذره توی فکر من
حرفای منه اینبار که مثه تیر میره تو گیجگات، مشکلی نیست ولی سعی نکن بفهمی چیه تو فکر من
اینو بفهم این بار، از همه چیم زدم واسه این کار، مشکلی نیست ولی سعی نکن بفهمی چیه تو فکر من
از من بپرس
قصه ی عجیب و غریب منو از من بپرس، مرگ با ضریب صدو از من بپرس
داری شبای خیلی خوبی توی زندگیت، رنگ شبای بَدو از من بپرس
اتفاقات عجیبو از من بپرس، خنده با طعم جدید رو از من بپرس
درد منو تو فقط گرسنگی نی، حس یه درد شدیدو از من بپرس
اشکات خرج لحظات تنهایی هاته، هرکسی به قدر خودش تنهایی داره
بهرام بیشتر از خودش تنها شد آره، طعم خوب تنهایی رو از من بپرس
گرمی تو از گرمی نور خورشید، کلی کتابو ورق داری تو کوله پشتیت
کلی گل خوشگل تو باغچه ی خونت، رنگ گلای قالی رو از من بپرس
دلم پاکه مثل حس تو دل یه خط شعر، دقیقا مثلِ پاکی دل یه بچه
هرکاری میکنم که عقده هام کم شه، تلاشای بی اثرو از من بپرس
زندگی روی باورو از من بپرس، سوتِ غلط داورو از من بپرس
میدونم که خیلی وقته اشک نریختی، ولی رنگ اشکای مادرو از من بپرس
درد یه زخمِ عمیقو از من بپرس، جنس آدم کثیفو از من بپرس
درد حضرت مسیحو، معماهای عجیبو، فرق جدید و قدیمو از من بپرس
گلایی که میشه چیدو از من بپرس، حرمت ریش سفیدو از من بپرس
میدونم که چشم تو هم خیلی چیزا دیده ولی چیزی که نمیشه دیدو از من بپرس
منو ببخش
از اول تا آخرش یه سه چار دقیقه ست گوش بده هرچند سخته باورش
هرچند سخته باورش، این چیزارو کسی نشنیده از پدر یا مادرش
من میگم حالم خوبه تو باور نکن، جز خدا کسی رو داور نکن
واسه من به هر حال فرقی نداره، ولی منو ببخش اگه تلخه حرفام
سهم منو تو از خورشید لحظه ی غروبه، این زندگی حق نیست کُلّش یه دروغه
میگن حرفای من تاریکو سیاهه، پُر از ناامیدی مثل شعرای فروغه
منو ببخش اگه اینو نمیدونم، که کنار حقیقت امثال شما زنده نمیمونن
اگه روزی بفهمم کسی بیشتر از من راست میگه دیگه نمی خونم
بین من و تو یه میکروفن فاصله ست، بین من و اون یه دنیا خاطره ست
منو ببخش واسه ی خاطره هام، این بین من و زندگیم یه جور معامله ست
شاید سود نداره واسم و شاید زود نرسی بهش، ولی میرسی به حرفم یه روز، ولی تا اون روز
منو ببخش، میرسی به حرفم یه روز، منو ببخش، میرسی به حرفم یه روز
منو ببخش اگه موهام امروزی نیست، اگه حرفم از روی دلسوزی نیست
اگه مثل تو شاد نیستم و اگه اهل ترانه های پاپ نیستم و
منوببخش اگه ما اقلیتیم، اگه واسم نداری هیچ اهمیتی
منوببخش اگه تورو نمی بخشم و اگه همش بهت میگم بگیر دستمو
منو ببخش اگه تو حرفام هرگز نبودم اون چیزی که تو میخوای
منو ببخش اگه تو فردام هرگز نمیشم اون چیزی که تو میخوای
منو ببخش، منو ببخش بخاطر همه ی دروغایی که نگفتم
به خاطر زندگی ای که نکردم، به خاطر لحظه هایی که نَمُردم منو ببخش
مثل برگ تو مسیر باد هر طرف بوزه راه میری
منو ببخش اگه فریاد میزنم که مسیرت غلطه داری اشتباه میری
شاید سود نداره واسم، و شاید زود نرسی بهش، ولی میرسی به حرفم یه روز، ولی تا اون روز
منو ببخش، میرسی به حرفم یه روز، منو ببخش، میرسی به حرفم یه روز
در نرو
من همونم که لج بودن همه باهام، خواستم افتخاری باشم واسه ننه بابام، ولی نشد
بعضی وقتا زندگی اونجوری نمیشه که تو میخوای ولی هزینشو تو میدی
و نتیجش رو فردا میبینی وقتی دیروز رفت، ماه بالاخره تموم میشه سی روز بعد
همونی شکستت میده که یه روزگاری تو رو پیروز کرد، تو هم پیش خودت میگی هر چی که بود رفت
اول تولد بعد مدرسه ، دانشگاه ، زن و بچه و بعد میوفتی میمیری
بگو به من، اینه زندگی خوب نه؟ اون چیزا که واسه تو ارزشن، واسه من فقط یه جورایی چرخشن
فکر نکنی که منم مثل اونا دور تو ام، که تو دور من بچرخی و منم دور خودم
من دوست ندارم این کسلی بازی رو، من دوست ندارم این زندگی عادّیو
خوشی از تو دل رفت و جاش غم بوده، مادرا فقط تو تخت و آشپزخونه
یا کیسه به دست همش تو تره بارن، پدرا هم از صبح تا شب سر کارن
این زندگی واسه من معنی نداره، یعنی چی؟ رک گفتم یعنی نداره
در نرو که زندگی ماست این، در نرو نه نرو نرو وایسا، نداریم هیچ جوری انگیزه خاصی، در نرو نه نرو نرو وایسا
در نرو که زندگی ماست این، در نرو نه نرو نرو وایسا، اینه رسم زندگیه قبیله من، تا آخر دنیا هم همینه که هست
تو خیابون سرا پایین دستا تو جیب های چپ و راست و آدم ها توی خودشونن
مُفلسا به فکر جای خواب امشب و پولدارا تو فکر جیب پُرشونن
خونه های این شهر یه روز سقف داشت بالاش، جنازه نمیدی تو سطل آشغالا
زندگی اینه باعث صدمه تو، نه مثل سریال های چرت شبکه دو
حس نمیکنی یه جورایی بی ریشه ای، زندگیمون شد یه زندگی کلیشه ای
کنار هم وایمیسیم ولی همه با هم قهریم، حس میکنی که همه دارن حرفی
اینها شبیه عصر هجریان، موسیقی فقط اصفهانی شجریان
به بقیه اصطلاحاً میگن فرار مغزا، میره پشت درهای بسته تمام بحثا
ثانیه ها ببین مثل چی میره، میمیری تا بفهمی زندگی چیه
از کسایی میخوام ببینن که میدونم کورن و مثل کرمهای خاکی میلولن تو هم
نه حرکت نویی نه فکر جالبی، هیچ فرقی نکردی مثل سابقی
حالا یه سوال دارم ازت آدم تویی؟ چرا عادت داری همش عادت کنی
در نرو که زندگی ماست این، در نرو نه نرو نرو وایسا، نداریم هیچ جوری انگیزه خاصی، در نرو نه نرو نرو وایسا
در نرو که زندگی ماست این، در نرو نه نرو نرو وایسا، اینه رسم زندگیه قبیله من، تا آخر دنیا هم همینه که هست
یکی طعمس یکی گرگ
راحت راه برو اگه ریگی زیر پات نیست، دارم رک می گم با زبون فارسی
من واسه جنگ اومدم نه واسه بازی، تا الان هم زنده موندم خیلی شانسی
نه می خوام چگوارا باشم نه گاندی، می خوام خیلی خاص باشم در عین حال عادی
فرقی نداره که قهری یا که آشتی، خیلی حس خوبیه وقتی رو پات وایمیسی
خوب نیست وضعیت مادیم، ندارم بنز و بی ام و تو پارکینگ
ندارم پول توی حساب بانکی، پول خرد می دم کرایه ی تاکسی
مار کت و کلفت ندارم توی آستین مثه تو، ریگ توی کفش زیر پام نی مثه تو
وایسادم اگه جلوم وایسی، حرفمو میزنم ولی تو توی باغ نیستی
ای خواهرتو مادرتو زندگی من، می خوام کاری کنم که تو هم بهم بگی مرد
می خوام کاری کنم که بشه زندگی کرد، یه زندگی بی کم و کاستی
یه سریا منو می خوان و یه سری عاصین ازم، پس بگو اگه جنگ می خوان راضیم من هم
پس بگو بیان پیشم، راستی تو هم اگه خواستی بگو من هستم
یکی طعمه ست یکی گرگ، تو نیستی مثل من، من نیستم مثل تو
هنوز حرف دارم صبرکن، کلمه هام یه جاده ست بین دل پر من و مخ خالی تو
تو از رو می خونی من از پشت، رو ورق لاف میزنی و من انگشت
هرکی منو کشت برو دستشو ماچ کن، کفشتو پات کن و بیا سر قبرم و سطحشو پاک کن
می بینی نوشته با یه خط بد، خوابیدن تو روز ، بیداری تو شب
مریضی فقط این نیست که بسوزی تو تب، یعنی وقتی بالا و پایینو بدوزی به هم
خوب عین من، تو مثل کبک، کونت میره بالا و سرت توی برف
ببخشید اگه ناراحتی از این حرف، ولی من می خوام که خوب باشم تو این زمین بد
یه گوشت دره دروازه بغلیش، اینروزا هرکی دوست داره سرباز وطنی شه
ولی من نه رهبرم نه سرباز، اما امروز می جنگم واسه صلح تویه فردا
یکی طعمه ست یکی گرگ، تو نیستی مثل من، من نیستم مثل تو
هنوز حرف دارم صبرکن، کلمه هام یه جاده ست بین دل پر من و مخ خالی تو
نسل من
دکتر علی شریعتی:
اشخاصی مثل من در یک جریان دیگه ای هستند، وابسته به یک طبقه دیگه ای هستند
و از نسل دیگه ای هستند و از اصل دیگه ای، با فرهنگ دیگه ای، افکار و اندیشه های دیگه ای
نهضت ها و جریانهای فکری و اجتماعی دیگری، و دنیای دیگری
یه گوشه ای از این شهر یه سری آدم هست، آدمایی مثل من
خسته از لحظه هایی مثل قبل، خسته از فردای شکل دیروز، خسته از آدما و زندگی خشک و بی روح
من از یه نسل دیگه م، صدای گولّه ها تو گوشم واسم لالایی خوندن
تو شیکم ننم صدای جیغ و داد زیاد شنیدم با صدای بمب و موشک
تو بیست و چند سال عمرم آدما رو کنار هم ندیدم، یا جلوی هم بودن یا روی هم
اونا همش در حال جنگ بودن، حتی وقت خواب توی شب روی تخت
تو بیست و چند سال عمرم بیست و چند بار مُردم، بیست و چند سال حقّمو خوردن
زندگیمو بر عکس کشیدن، تا منم مثل اونا اونو برعکس ببینم
من وقتی مرد شدم، که پُر درد شدم، ظاهر آدما خوب و همه تو زرد شدن
تا اینکه خواستم که این اتفاقو درک کنم، از توی آدمای اجتماعم طرد شدم
این خیلی سخته، این خیلی تلخه، که آدمای دورت نمی فهمن چیه حرفت
این اتفاقا میشن عقده توی قلبت، یه مشت اعتقاد چرت و پرت میره تو مغزت
تا یکم حرف زدم گفت بگو معذرت می خوام، این زندگی یه خواب تلخه نه؟
کسی ازم نمی پرسه که چیه درد من، دردم اینه که پرده رفت کنار از پنجره م
پس دیدم همه چیو داد زدم با هنجره م، بعدش بین من و خودم شروع شد جنگ نرم
این باعث شد که از دست مردمم در برم، پس نگو برگرد، پس نگو برگرد
اگر در سخن من، در انتقاد هایی که من میکنم تلخی ای وجود داره
این تلخی را بر من ببخشید، اگر معتقدید و می بینید که درِش حقیقت هست
به چی اعتقاد داری؟
به چی اعتقاد داری؟ به عشق یا نفرت؟ به چی اعتقاد داری؟ به علم یا ثروت؟
به عشق های قدیمی یا کینه های نو؟ به جیب های خالی یا سینه های پر؟
به چی اعتقاد داری؟ به قطره های بارون؟ یا شاید حتی به سکوت لحظه های آروم
به خنده های یه بچه ی کوچیک، یا به گریه های یه مرد تو خنده ی روتین؟
به زندگی خوب توی لحظه های الان، یا به کشتن مردم توی غزه یا که عراق؟
به هوس های کثیف با نصیحت پیرا؟ به شعار های سفید یا حقیقت سیاه؟
به چی اعتقاد داری؟ به نوح یا که مسیح؟ به علی حسن حسین یا نُه تای بعدی؟
به قناری تو قفس یا کلاغای آزاد؟ به خوندن درس یا پول توی بازار؟ ها؟
یه چیزی بوده توی ماها از بچگی، یه چیزی مونده تو نگاهام
یه چیزی که دستو پای مارو بسته، اون سنته که هنوز روبه روی ماهاست
تورو به هرچی اعتقاد داری، تورو به هرکی که بهش اعتماد داری
قسم، ناراحت نشو ازم، فقط آزاد باش مهم نیست که به چی اعتقاد داری
منتظر نباش که مرگ تو کی میاد، آزاد باش مثل من مثل خیلیا، حتی اگه کسی سمت تو نمیاد، آزاد باش مثل من مثل خیلیا
حتی اگه میبینی که کسی حرفتو نمیخواد، آزاد باش مثل من مثل خیلیا، آه مثل من مثل خیلیا، آزاد باش مثل من مثل خیلیا
خوشی واسه من قدر یه بیت آزادی بود، یه کمربند زیر شکم یه بازاری بود
که روشن کرد منو اینبار، که این زندگی دستای چرکی منو میخواد، یعنی پول
من بهش اعتقاد دارم، پس تو این دنیا نگو بهم اشتباست کارم
مهم ترین چیز واسم زنده بودنه، نمیتونم همش منتظر اتفاق باشم
کل دوران مدرسه همش امتحان دادم، ازم خواستن مثل بقیه با انضباط باشم
ولی من هیچوقت مثل همه نبودم و حال نمیکنم که همرنگ اجتماع باشم
به چی اعتقاد داری؟ به من؟ بگو به قلمم اعتماد داری که من حرف بزنم از هر چیزی که هست
حتما نداره صرف واست که گوش کنم به صدای قلبم
نه منتظر اجازه م واسه حرفم، نه منتظر چراغ سبز واسه حرکت
چون من اعتقاد دارم به کارم، پس اعتقاد داره بهم هرکی منو درک کرد
مهم نیست که به چی اعتقاد داری، مهم نیست که به کی اعتماد داری
یا با فکر باز بساز زندگیتو، یا دهنتو ببند و زندگی کن
منتظر نباش که مرگ تو کی میاد، آزاد باش مثل من مثل خیلیا، حتی اگه کسی سمت تو نمیاد، آزاد باش مثل من مثل خیلیا
حتی اگه میبینی که کسی حرفتو نمیخواد، آزاد باش مثل من مثل خیلیا، آه مثل من مثل خیلیا، آزاد باش مثل من مثل خیلیا
خورشید خانوم
آفتابه، ولی سرده، کوش خورشید خانوم هرزه؟، با کدوم یکی از ستاره های آسمون من خوابیده که نیست رفته
شاید پشت ابره، منم منتظر نمیمونم که بیاد بیرون و ببینمش، میرم پشت ابرا تا بگیرمش توی بغلم، آخ...، سوختم
آخرین باری که دیده بودمت توی صفحه نمیدونم چندم کتاب نقاشیم بود، یادش بخیر
ای کاش چیده بودمت، مثل گل، ای کاش چیده بودمّت
خب واسم تعریف کن، با ابر جلوت رابطه ت چطوره؟ شنیدم واسه اینکه کسی نمیتونه ببینتت برخورده یه خرده بهت
این فاصله دوره، بیا به هم نزدیکتر بشیم تا دست بکشم روی موهای بورت، به تو محرم شدم با نورت
منم ساکن یه شهر، یه مسافر غریب تو خونه، وارث یه درد از چیدن سیب درخت تو آسمونت
مردم من میگن که خورشید خانوم هنوز خوابه، ولی عکست هنوز گوشه اتاق خدا تو قابه
هرروز پا میشه و گردشو میگیره وریال میگه به قول زمینیا خورشید تا ابد پشت ابر نمیمونه، نه نه نمیمونه
نه برو عقب، منو بغلم نکن، منو آروم میکنی، بذا داد بزنم، به همه بگم که یه روز میای بیرون از پشت ابر زمینو جارو میکنی
بگو میای لعنتی، بگو میای لعنتی، بگو میای، بگو میای، بگو میای...
نگران نباش، من هوای تورو دارم خانوم، از پشت ابر یهو نیا بیرون، دستتو بده به من خیلی آروم
یکم آروم باش، از ابر جلوت دلگیر نباش که من حاصل بارش بارون هام
تو این چند ساله جات خیلی خالی بود، وای خیلی عالی بود اون وقتی که بودی
من افتادم پایین جات خیلی خالی بود، آفتاب بود ولی سرد، این آسمون واسه تو جادار بود ولی تنگ
بگو میای لعنتی، بگو میای لعنتی، بگو میای، بگو میای لعنتی، بگو میای لعنتی، بگو میای
یه حس
شاید امروزه که کسی بیاد که دلسوزه، دلسوزه هر کاری کرده رو حس بوده
تو دور از حسی حیف، من میشم اسطوره، اسطوره ای که واسه اینکه بشه حیف زوده
واسه اینکه بشم حیف زوده، با توام که کل روزهای زندگیت عید بوده
یه زمستونه توی دلم و، واسه خالی کردن عقده های دلم شعر خوبه
آره شعر خوبه، دوس دارم کلماتم غرورتو بشکونه
شما ها اکثرتون عین همین، پس غریبه م من، دور و ورم هم یا گرگن یا خیلی احمق
یه راه صاف گذاشتم جلو پات، یا مثل من باش یا برو زیر خاک
بعد مرگت می گن خاک یه مشت آشغال خورد، بعد من می گن که قهرمان داستان مرد
یکم فکر کن به حرفام پر درد، منم شده کل شبهام پر غم، مردم می خوان مارو به خاطر حسمون، مردم می خوان مارو به خاطر فکرمون
پس یکم فکر کن به حرفام پر درد، منم شده کل شبهام پر غم، مردم می خوان مارو به خاطر حسمون، مردم می خوان مارو به خاطر فکرمون
بهرام باز میگه، اون می خونه و دلش واز میشه، خودشو بقیه خوب میدونن که راست میگه
تو بودی که مسخره م کردی واسه فکری که داشتم، منم هم بازیم نبوده توپ چهل تیکه
خوراکت کتاب های شکسپیره ها؟ ولی فکر می کنم دلتو کردی له زیر پات
من یه وظیفه ای دارم که باید انجام بدم، دوس ندارم باشم، ولی یه حس میگه باش
یه حس، یه حس می گه بمون، به گلوی خستم یه حس می گه بخون
هر چند اگه خونی تو رگم نیاد، هر چند اگه پولی در نیاد
فکر کن، فکر کن لعنتی، به خیلی چیزا باید فکر کنی بعد از این
من نمی خوام بشه جات مال من، بدون کافیه فقط یه مداد واسه من
یکم فکر کن به حرفام پر درد، منم شده کل شبهام پر غم، مردم می خوان مارو به خاطر حسمون، مردم می خوان مارو به خاطر فکرمون
پس یکم فکر کن به حرفام پر درد، منم شده کل شبهام پر غم، مردم می خوان مارو به خاطر حسمون، مردم می خوان مارو به خاطر فکرمون
این واسه اونایی که چکای میلیونی می نویسن، واسه اونایی که هیچ احساسی ندارن، بیا با هم یه سری معامله بکنیم ها؟ چطوره؟
اصلا خوشی مال تو و کلی غم مال من، هر روز مال تو و هر شب مال من
بقیه ی عمر من مال تو باشه و یه گوشه از دل بچه ت مال من
از اون مخ پوکت یه گوشه ش مال من، کل دنیا مال تو و یه کوچه ش مال من
قدرت مال تو و جرات مال من، شانس مال تو و فرصت مال من
یه درخت مال تو و میوه ش مال من، حرف زور مال تو و کینه ش مال من
یه قصر مال تو و یه کفن مال من، اصلا بهشت مال تو جهنم مال من، فقط دست از سرم وردار
یاغی
من اون شیطونم که جلو هیچ آدمی تعظیم نکرده، رونده شد
ولی توی کاری که می کنه هیچ وقت هیچ جا تردید نکرده
پس بذار بگم بهت که یاغیم، دور و ورم همه عاصین، تو یه پیکی من ساقیم
اینجا هم جهنمه، اونایی می فهمن منو که مثه من ازش شاکین
زنده باد اون دستی که روی دیوارای بی روح این شهر یه نقشی بزنه
زنده باد اون لبی که تو گوش خیابونای این خراب شده واز شه حرفی بزنه
زنده باد، اونی که میدونه رقص فقط واسه شادی نیست
اونی که رقاص هر سازی نیست، اونی که می دونه کار ما ها واسه بازی نیست
به ما می گن یاغی، یعنی سرکشم، تو این زندگی سختی کشیدم ولی میرسم به نرمش هم
اگه جایی دیدی منو پلیسو خبر کن و اسم جدیدم رو فریاد بزن، یاغی
اونی که همیشه باقی میمونه، یاغی، اونی که همیشه یاغی می مونه، یاغی
وقتی گولّه هام خالی میشن مخ تو جای دیگه و من جای دیگم
زندگی از تنم آویزونه، چرخش زندگی نامیزونه، پستی و بلندی کندی و تندیشو کم و زیاد می کنه تا میتونه
در کل بگم من آلودم به مردم و مردم به من، اما اون یاغیا منو می خوان و من هم یکی مثه اونام
یاغی، اون که هر کسی عاصیه ازش، یاغی، اون که زندگیش بازیه همش، یاغی، اگه مثل ما آزاده ای، دستات بره بالا اگه آماده ای
موسیقی زیرزمین و فرهنگشو من ساختم و جماعت همرنگش شد
عُرف از من شکست خورد، تا له کنم آدمای هفت رنگشو
اگه یه سری بیرون خونه زدی، ببین جای کفشمو روی قوانین این شهر
لعنتی من اینم نه یکمی کمتر و نه یکمی بیشتر
من از اونا نیستم که با نیشخند، رد شم از آشغالایی که دور شماهان و دور ماها نیستن
به قدر کافی هم سوژه واسه له کردن دارم، نخواه که بری توی لیستم
لالایی خوندن و خوابم نبرد، پشت من حرف زدن باور نکن
تو به نفعته حرفام بدون، امشبو سر کن با ما
یاغی، اون که همه چیشو از دست داد، یاغی، ولی آزاد بود هر بار
یاغی، اون حقّی که باطل نشد، زنده باد اون دیوونه که عاقل نشد
یاغی، بذا بپره خواب از سرت، یاغی، اگه گذشته آب از سرت
یاغی، صداتو یه نمه آزاد کن و مثل من فریاد بزن، یاغی
بگو با مایی، هر چند همه چی رو باختیم ولی آزادیم
نمی خونم لالایی، چشماتو باز کن بگو که هنوزم بامایی
چی زدی که هنو بالایی، اگه هنوزم جا داری، اینو گوش کن، امشبو سر کن با ما
یاغی، اون که هر کسی عاصیه ازش، یاغی، اون که زندگیش بازیه همش، یاغی، اگه مثل ما آزاده ای، دستات بره بالا اگه آماده ای
عجیب
این واسه همه آدمایی که توی رویاهاشون زندگی می کنن
واسه همه اونایی که زندگیشونو فقط توی رویاهاشون دیدن
واسه ی همه کسایی که دنبال یه جای بهترن، مثل من مثل تو
عجیب شده ببین، مردی هست که باهاش عجین شده یه چیز
که مثه توی فیلما، خشابو پر کنه هرکی رو که گه خوره ببنده به تیربار
حس می کنم حرفش نیست ادّعا، یه میکروفون داره و یه لیست اتهام
که باهاش خاطرات تلخ داره اون، زیر پاهاش زخمیه فرق داره اون
با همه آدمایی که تو زندگیم دیدم، اونو مثه قهرمان یه قصه می بینم توی آینه هر روز
دوس داره بره به یه جایی انقدر دور که هیچکسی دیگه نباشه دور و ورش
ببینه جلوترشو، یه خونه که پلیسی نباشه جلو درش
ولی حیف که زندگی رویاست فقط، مگه اینکه پیدا بشه همچین جایی واسه من
تعبیر رویام پای تو، تا اینکه پیدا بشه همچین جایی واسه من
تغییر دنیام پای تو، تا اینکه پیدا بشه همیچین جایی واسه من
نه تو حسم، نه، نه تو اسمم، نه، نه تو دل من و تو نباشه جایی واسه غم
ولی حیف که زندگی رویاست فقط، مگه اینکه پیدا بشه همچین جایی واسه من
یه جای خوب ، یه جای توپ، یه جایی که دشمن نباشه جای دوست
بشه بود، بشه موند، بشه خوب بود، بشه خوب موند، آره بشه خوب موند توش
یه جایی که تو بندرش ماهی گیر نباشه و پشت سنگرش توپ و تیر نباشه و
توی جنگلش روباه و گرگ سلطان جای شیر نباشه و من برم جایی که بشه نفس کشید
یه شهری که نشه روش قفس کشید، یه جایی که یه آدمی مثل من امیدوار باشه که با حرفش یکم عوض بشی
یه جای خواب، یه خواب راحت، که بتونم بسازم تو خوابم رویامو آخر
ولی حیف که زندگی رویاست فقط، مگه اینکه پیدا بشه همچین جایی واسه من
تعبیر رویام پای تو، تا اینکه پیدا بشه همچین جایی واسه من
تغییر دنیام پای تو، تا اینکه پیدا بشه همیچین جایی واسه من
نه تو حسم، نه، نه تو اسمم، نه، نه تو دل من و تو نباشه جایی واسه غم
ولی حیف که زندگی رویاست فقط، مگه اینکه پیدا بشه همچین جایی واسه من
اوترو
من میمیرم مثل مرد، تو زندگی کن مثه ترسوها، آخرش تو یه جای سرد بخواب، اما لالایی های منو توی گوشات نگه دار
قصه نگو، فقط بگو بهم آخر قصه ت کلاغه به خونه ش میرسه یا نه؟ اینو به بچه م هم می گم اگه بمونه یادم
درس اول کتاب خیابون من اینه آن مرد با چوب آمد، واسه جنگ
اونم یه عوضی مثل توئه، یه عوضی مثل من
راز باش ولی فاش نشدنی، تو قفس باش ولی رام نشدنی
پاک باش، حتی اگه دوست داری عکس همه باش ولی قاب نشدنی
مثل آدم های بد ، خوب حرف نزن، واسه هر مزخرفی الکی کف نزن
خوشحال باش واسه چیزایی که داری، نترس ترس کار آدمای عاقله نه من
قافیه هارو بزار کنارو اصل مطلبو بچسب، عادت دارم حرفمو بگم
ماه باش واسه شبات، راه باش واسه پاهات، راننده باش، فرمون و دست خودت بگیر و دنده بده و گاز
دکتر باش واسه دردات، مرحم باش واسه زخمات، روشن باش واسه فردا
تو خودتی و خودت اینو قبول کن از من، اوستا کار پادو نمیشه، کسی خوشبختی رو به تو کادو نمیده
بجنگ واسه چیزی که می خوای، بجنگ واسه چیزی که می خوای
احمد شاملو: در این سکوت حقیقت ما نهفته است، حقیقت تو و من
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.