مجموعه رنگی از رض با چهار قطعه و با تهیه کنندگی احسان ضیا و مضراب در آبان ۱۳۹۲ تحت تشکل دیوار منتشر شد، در این مجموعه داریوش عضو سابق پلاک (عضو کنونی ملتفت) به عنوان رپکن مهمان حضور دارد.
متن و تفسیر
- برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ کلیک کنید.
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
بهار
اون بالا بود با خودِش، آگاه از هرچی می گذشت دورِش، وصل به جریان حسابی فاز میداد، باطری هاشو میکرد پرِش
سوال زیاده جوابا پیشه اونه، وقتی اون جاست این و خودش میدونه، شکل دایره پر بار مثال دونه، خاک خیال خواب برگشت تویه خونه
از جاش پا شد دو تا ورق تا شد، رفت تو جیب بعد پوشید جفت کفش هاشو، همه بند می بستن اون باز کرد بنداشو، رها شد، در وا شد
زد لَش تویه خیابون یه جوری بود انگاری همین امروز مهمون، حیرون همه دنبال ریختن خون، آویزون، هووون، به این تنِ حیوون
میدید جا اینکه نگاه کنه، میخوند تا یکی رو آگاه کنه، میخوند تا یکی رو به راه کنه، از خارش گذشت وقتی فهمید بابا گُلِ
میدونست بهار نو راهِ چه اون باشه یا نه، زندگی تو لحظه، مُکاشفانست، دلش پُرِ، رفتارش عاقلانست، دنیا فانی اون جاودانست... زنده باد بهار
رنگی
حواسَم جَم، سوادم کم، روبه رویِ این پهنا؛ کیهان، زندگی و بچگی و خستگی وعشق و وابستگی دنیای پنهان
دوری ازم بهم نزدیک، بزرگ ترینی بی تردید، زمینِ مون دوره ستاره ت چرخید، حیاط توپ بازی تفریح
پاس بده بزنم گل، لبِ باغچه، لیوان آب خالی روی طاقچه، چهار فصل اون بیرونِ این جا اَم ایرونِ ایرونم میمونه هی
توی ذهنم تا وقتی که زنده م کل ابن دنیا یه رویاست، ایول، همشو میدونم از اول، همش این جا بود توی قلبم
تَرَک خورد اما نذاشتم بشکنِ نذاشتم بهم بگن چی از چی بهتره، وجدان لخت کردم زدم توی رگم حالا ارتباطش با دلم شده یکسره
تا حالا ریخته از دستت یک ذره؟ من دادم مورچه ها ببرن سره سره، پنیر، نون، کنارشم یک کمی تره جای همه تو خاکِ حالا کی بالاتره ؟
میشه قسمت کرد جای اینکه جنگید، میشه عشقَ فهمید، باهاش خندید، میشه سیاه نبود سفید نکرد میشه دنیا رو باهمدیگه ببینیم رنگی
منَ حس میکنی ؟ نه ؟ نه تو سینه ات دیگه شده سنگی و سنگین و سنگین تر بیا روی سطح برای روز بهتر
فانی
گفت بگرد، گفتم نیست، گفت بپَرس، گفتم چیست؟ ذره ذره ذره ریز ریز، شوک، برق، پیریز
رُک حرف زدم، غذا به روح دادم اونا زدن بر بدن، مرغ، سرخ، روغن، ما، گیرِ تو من
دادیم باج، ساختیم تاج، حالا هاج و واج، تبر به دست سروها رو سَر زدن، جاشون کاشتن کاج
جایکه حکم دل بود همه جمع کردن خاج، کبود کرِم پودر به زور ماچ
مکیدن، می مکیم، می مکند زمین رو، می چرخه از یادمون می بره قدیم رو
موسیقی آهنگِ، رنگ رنگ پُرِ رنگِ، این سمفونی هماهنگه ماییم که میزنیم نُت فالش
آه، صبح از خواب بیدار، میری سر کار، کار، تکرار، درمیاد خرج میشه میخری خراب میشه، تکرار
یه چرخه ساختن لَنگه، دروغ هم زدن تنگش، تکرار، این طوری یادت نمی مونه که بَرده ای، به شکل پنهان
شهریار: بو دونیا فانی دیر فانی، بو دونیادا گالان هانی؟
شنیدی ته شو گفت، اونی که عقل فهمید، داد باهاش قلب و رشد، ترسُ کُشت
همه رو یکی دید، نه ریز نه درشت نه خشک نه تر نه خوب نه بد فقط غلط و درست
یاد گرفت هر جای هستی، تواَم یاد بگیر همین جا که هستی
مسیح گفت خودت باش محمد گفت باش تسلیم، من میگم یا آلله بگیر تصمیم
گم
بخش اول - رض
اولی پرسید حالش خوبه ؟، دومی فقط سرش به کارش بوده، سومی اون گوشه توی باغ نیست، چهارمی همیشه کنارش بوده
پنجمی منم، گیج و مبهمم، توی بیمارستان، آقای محترم، هممون مریضیم، بگو که هُل ندن
از اول این جوری نبود برگردیم عدن، بهشت این جا بود ما این جوریش کردیم
با عشق ساختمون با پول میکنیم ترمیم؟ هنوز تو آینه دنبال اون میگردیم، ما گردیم، میگردیم
مغناطیس، سیب، دانش، کمیت زیادی کیفیت کاهش
بستری رو تخت شوک واسه مغز، شاید یه روز اونم بیاد یادش که کیه؟
بخش دوم - داریوش
اولی کند، دومی پر کرد، سومی خندید، چهارمی غُر زد
پنجمی گشت، گردید، کل سلول دور زد، گفت هممون اسیریم مطلق
اولی گفت من میخوام ببینم اون بیرون چیه؟ دومی گفت حرف نزن من شنیدم هستی اون بیرون ویرون میشه
سومی که اصلا توی بحث نیست، چهارمی نفسشُ داد بیرون بی روحیه
همشونم میدونستن پنجمی از بچگیش پی پیروزیه
اما یه آن همه چی شو باخت، سرد ترین چشم های که میشد دید تو بُعدِ امکان
گفت طبقاتیه این زندان، گمیم انگار، ماها کی ایم ؟
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.