مجموعه نوار از آئین در ۱۷ مرداد ۱۳۹۲ تحت تشکل چریک منتشر شد. سینا مهدوی و سعید دهقان آهنگسازان این مجموعه هستند و تهیهکنندگی تمامی آثار بر عهده سعید دهقان بوده است. فارلک، مانند دیگر آثار تشکل چریک، طراحی جلد آهنگهای این مجموعه را انجام داده و صفیر به عنوان هنرمند مهمان در آهنگ حلال حضور دارد.
دریافت مجموعه نوار از آئین از ساندکلاد چریک:
soundcloud.com/cherik/sets/navar
- برای دریافت روی هر آهنگ کلیک کنید.
متن و تفسیر
- برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ کلیک کنید.
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
جبر
انتظار واسه ظهور؟ یا قیامت؟ یا آتیش تو قنوت؟ میده نجاتت کدوم؟ خدا؟ همونکه به نامش شروع میشه کارا؟
غریبه است پیش ماها، ما رو کرده ناهنجار و دیگران و ریشه دارا
همه میخوان که... میگردن هفت دور انگار حاجی ان طواف نیاوران
همش تو زیاراتا این همه آدم دیدی تهش موندن کیا برات؟ باورا زخمی ان وقت عیادتاست
فامیل درجه یک که نه! ولی جزو آشناها اسمت هست بیا تو کتت رو درار، نگیر خودتو برام، عین همیم همه
لباس که نمیپوشونه جهل رو پس چی کردی تنت؟ حتی اونکه جوونه، اونکه مسن نیست، شده یه بزدل، با شور حسینی
جایی که توش همه وضع ها توپه، از مرحله شوتن یکی هم به تورت بخوره در میاد تو زرد
ناجام درگیره با ناجی، گذشته که رد شده حالا چی؟ بنده ی خوبی بودی فکر پاداشی؟
لغزش و گناه هم... یا تقصیر شانسه یا خشم باعث شده تا زنجیرت وا شه، نگرانی که کی میرسه مهدی به دادت
با همه این سوالا درگیره ذهن هول نباشین به همه درد میرسه
خلاصه که باید ایمانت ام مناسب هدایت بشه نری راه رو کج
دم اونی گرم که سریع بار و بست، فهمید خودش راه نجاتشه
بیتیِ از یه کتاب شعر که سرودنش دست ما نیست، جبره دیگه نشو عصبانی
همه دنبال یکی ان که بیاد، پاک کنه کثیفی رو، صاف کنه کجی دید، فرهاد کوهکن بشه...
همه هم باور دارن جزو اون گروهی ان که میمونن؛ زمین، هوا، نیرو دریایی، فقط کافیه باشی توشون خدا رو هم بنده نیستن
بی رو درواسی میگم انقدر دکمه ای ذهنت که جاتم درسته فکر میکنی پشت به قبله ای
نترس! اونو داریم شکر که زنده ایم وقتی فکر باشه درست، همه حوری ان کاما شیرین انارا خونی رنگ!
کبوترا لباسای شب پوشیدن حرف ها حضوریه نه که باشه گوشی دست
سرفه نمیکنیم نگرفته ایران سل (ایرانسل) همه جا رو، قاتل نمیشه قهرمان و یه جوون نمیمیره تا یه پیر باشه سرپا
بو گربه میاد
بوی گربه میاد... تو سری خوردم واسه بزدلیام، رفت تو کله ام که هر کاری عرضه میخواد، میدم دم تکون با اینکه هست غصه زیاد
ماشینا میشن رد، ته مونده هله هوله ها از شیشه اش پرت، کاش اون اطراف بودم میگشتم، تو سطل ها بودم میرفتم با کیسه اش ور
ندارم اشتها، نیست انگیزه بکنم بهش نگاه، همه مریض، سلطه رو کنیز، راحتی! انگار هتل اومدی
دَمِه خونه های شیک ام، سیر میکنم اونجا که تلخی میده طعم شکر، یه زندگی بخور و نمیر که سپری میشه لا زباله
ارزه زیاد، تقاضا کم، حواسا جمع، مراقب، مذهب میگه نحسم پارس میکنم به دید بسته ات
این یه باور کهنه اس اسلامیشه (اصلاح میشه) تا نگیره این نگرش های اضافی شکل
میدرم هر کی دیدم از نزدیک چی سرم کردی؟ قلاده؟ تا قلمروم داشته باشه اندازه؟ سرگرم نگهبانی از اساست
سگ اومدم، اگه برگردم مزه دهن این روزاست (گَس = مزه میوه نارس، پوست انار "گَس" است.) موهام مثل عمر کوتاه
بهترین خاطره هام تو عزاداری هاست دمِه هیئت، چون هست غذا کافی واسه ما
میکنم خودم رو لوس، در میارم ادا بهم برسه گوشت، بوی گربه میاد
میشیم همه سیخ مثل برج میلاد، صاف و شق و رق، بی اخم و تَخم، میاد دخلا در، بحث پول نیست
همش زیر نظر، دوربین، خفت کن و زورگیر، مابقیش و خوندی؟ عینکت رو ورش دار، قدم رو بگیر بگا، فکر پرش باش
میگی سربازی؟ چون هست سرت تاس! پس یه تخته ات کمه، وقتی مینازی به لباسی که کردن تنت
اینجا همه کار میکنن تا بشه تکثیر (تک سیر) نیرو (نیست روی) هیشکی بات، همیشه گرفته ای و نیش نی باز
من که تهش هدف شهرداری و یک گلوله ام یا میشه پُر، بدنم از عفونت، از بیرون میترسی چون امنیت تو خونه است
میدرم هر کی دیدم از نزدیک چی سرم کردی؟ قلاده؟ تا قلمروم داشته باشه اندازه؟ سرگرم نگهبانی از اساست
بعد چند تا رکب، گرفتم یاد که هر چیز رو دلت نخواد، قانع باش به محیطت با بوی بد
بکن پا توی کفش، مثل زالو بچسب به شکار تا باز شه اشتهات، بگیر باش! محتوا رو مفت نفروش به تیتراژ
کلی نکته توشه، خود گربه موشه، طعمه است خودشو زده به مُردن، آلوده است ناقل طاعون
بفهمه تو تله است نمیزنه زانو، از بس رفته راه پنجه شده پهن، عین یه قلب بدون نبض
آره عاشق زمینی ام که ماییم مشتریش، یه مشت ته ریش، از اونا که اوّل صف ان و تو پشت سری، اسکُلی واسه خواستت هل ندی!
وقتی همه دنبال بردنیم له له های آخر، ریخته رو زمین بزاق، نمیان سمتم از ترس کزاز
لباسا شیک، رنگا شاد ،همه برق میزنن، واکسن واسه پیشگیری از اینهمه حماقت هست...؟ چریک
آرمان شهر
چقدر بهتر شده همه چی، راحت تر! نمیگیرن آهن درد ماشینا، غذام نخورن نمیبینی لاغر شن
پیچ و مهره، داربست و لوله، مثل دونه پاشیده میشه زیر ساختمون، سلول و یاخته توش رشد کنه تا بشه کاخ یه روز
ترافیک و از بالا ببینه، توش نباشه! سواد میخواد بفهمی چی میگه طرف، با بوق گوش خراشش، غذا سیمان جا نون آجر
توش مشغولن کارگرا تا ظهر، میشه کامل میاد به دنیا، اسمش رو میزارن "بُرج"، تیر آهن سست
نتیجه ی پیشرفته که همه میشن چاق، چون میخورن سیرا از نو، نمیخورن، میبلعن!
میشن یه آدم بی مصرف حرکتی ام نمیکنه که بشه بیمه اش کرد
وقتی ملاک تو آمپول بجا دارو... هوا میره؛ قوانینه صلاح دیدِ روئساست، قرار نیس که بدونیم
ما چاق تر شو نباشه واسه یه سلول هیچ جا، بالا خونه ات که سوله، ورزش هم کارساز نیست
منتظری همش انگار آژانسی، عمل کن که اگه دلت ترک خورد بدونی که کیا اصلن و کیا میزنن مثل مگس دورت
صنعتی سازمانی، ساختن شهر آرمانی، چجوری ربطش میدی بهم!؟ خودت قفلی و میگردی دنبال کلید در!؟
میپرسی تهش خوشه یا تلخ؟ بسته به سلیقه است اولی خود حقیقت، دومی واسه ندیدن
فویل دودی ارزون ترین وعده تو شهر... چلو موشک؛ یه غذای شاهانه که طول میکشه که آماده شه
دم در غدقن کردن ایستادن رو، رادیو رو موجا تنظیمه مارو ایستگاه نکن، چون جز برفک چیزی نمیشه عاید
میخوای واسه همدلی شی پایه؟ پس یه سر و گوشی بده آب، فولاد با کروات... میکنه حکم قتل سازندش رو صادر، نشو ساده!
انباری واسه گاییدن آهنای کهنه، یه جورایی ج*ده پولی، شهرزادی دیدی که پِیِ قصه بودی؟
همش واقعیه، ته پیشرفت اینه سکّوهای نفتیه که واسه سلاح ها حفر میشه
میترسی بچّه ات سیم پیچیش خراب شه؟ نشناستت! تعمیر بخواد بدیش نمایندگی
قول میدم میشیم در آینده این دیگه جایی نیست که پناهنده شی
صنعتی سازمانی، ساختن شهر آرمانی، چجوری ربطش میدی بهم!؟ خودت قفلی و میگردی دنبال کلید در!؟
حلال
بخش یک - آئین
میگن رساله راهنماست واسه بشر، بخونیش انسان از گناه میشه فاصله اش کم
نوشتن توش چی حرومه چی حلال، جلق با فکر دیگران، پرسشهای بی جواب خونی بودن پیرهنا
پنهانی دیدنا، پرسیدن واسه دونستن، پیدا کردن راه و چاه، انداختن واسه یوسف سطل
کمک به خودی... همه چیو کردن عوض، کار یه شخص نیس اینکار چند نفره است
به یاد روروئک... شادی! چون ایستادی رو پا خودت، نداری خبر که کلّی جنین تو جوب ها پره!
اما انگار حلاله میبینن و میگذرن چون فقط تو این برخورد نیست ضرر
اینکارا فجیع تر از چرنویله، وقتی بزاری فیلتر علم رو دیده، قانع کنی که جهت فکری مثبته انقد بوده مکر
بعیده اینم ک* نگه! بد دهنی زشته نه؟ تو مدرسه خوندم یه چیزایی ازش که گفتن میخوره به درد بعداً (بدن)
امر به معروف نهی از منکر باس قربانی داد چون جنگل گشنه است میگرده دنبال فرصت خوشِ!
ترجیح میدم خوک باشم مثل گوشتم مکروه باشم که هر کی خواست بکنه حال هرکی هم نه نکنه تو کل ماجرا وضیت فرق
دیگه رسیدم تهش کتاب و میبندم، میبینم اینا هم عین رسانه و گیرندن
از نوع نوشتاری، بذار باشه بخون، مهم اینه صرف میشه فعلش با کی
بخش دو - صفیر
زمین غنچه است که هنوز گلبرگ در نیاورده، ولی به آتیش کشیده میشه بمب هم جای رحمت، خوش خوشه روی گندمزار میباره
پس مزد آن گرفت که جان برادر (گرفت)، اسیره مسجد میون دو تا مثلث، نمیزنن دُوَل حرف، چیه علل؟ نکنه باعث خلل شده نژاد؟
چخبر از گلوگاه عموسام؟ هنوز هست تنورداغ؟ میسازی شهرک؟ میکنی خندق؟ حمله بعد عقبگرد؟
شنیدم گذاشتن سنگ تموم، میکنه اجل عجله، با سلام و صلوات به روح عرفات
خلق میکنن حماسه، حروم خدمت بدل به نخوتِ مجری فکر میکنه منجیه
از قدیم میگن قبیله ای که رئیسش طبیبه جامعه رو زِ عادت ترک میده، پس موجب مرضه
حلاله بزار نماز قضا (غذا) شه واسه افریقا، روزی بیدارمیشی که غرقی تا گلو تو سنت
از بر نیستی خوب و بد، آب از سرتم بگذره زیرآبی میری، روزی به خودت میای که دلال محبّتی و منتظر فرجی
شادی گرونه زیاده سردمدار که خودشو خوب بدونه، ما باید یاد بگیریم فرق خائن و خادم، سالم و فاسد، عاقل و جاهل، کامل و ناقص
بیداری مقاومت نیست فرهنگه خواب دوست و همسایه است مثل "واو"، "نون" بغلشه اما همیشه شکمش خالیه
هنر
یه تصویرگر، یه نقاش، هست سلاحش تو دستاش، سربازاش رنگان، غرق تو خط ها
میشینه تک و تنها اثرشو میکنه خلق، اخماش میره تو هم انگار خورده لیکور تلخ
انقدر تصویرها کثافتن، حتی محیط نمیمونه تمیز یه ساعتم، اما...
قلمویی که به بوم اصابت کرد؛ محصولش میشه جنبش، یه قدم گنده
رفتن حقه حتی باشه راه بارک الله (باریک از لا) رد شو باز، بکن کج رو صاف، نه بد باش نه خوب تف تو هر دوتاش
نوشتن چی؟ نویسندگی، اولش نمیدونی بری سمت چی؟ موضوع تکراری، سخت، دشوار، سوراخا جا نداره واسه انگشتا
گفتنی زیاد کلمه کم، تهدیدا میشه طرفت پرت، کلی محدودیت تا بیاد عرقت در، شاید یه روزی زدی مثه پرنده پر
اما قلمی که بره رو کاغذ محصولش میشه جنبش یه قدم گنده
از تصویرا بگیرم عکس چطوره؟ صحنه تاره یا دستت شله
دلداری نیازی نیست، کجا بزاریش؟ میاد به چی؟ یه لبخند شیرینم میشه دیابتی
نه تصویری نه رنگی اگه باشه بد ترکیب، شکل یعنی چی؟ سیاه کردن خط خطی، صحنه میشه گرد تو لنز، تا نقشه داری میزنن بهش پونز
بگیرم از اشک ها که کیلیشه است، از چیزی که هست، که میریم حبس ماجرا پیچیده است
تو دل خطریم و نداریم از هیچی ترس، خیالت تخت بزار فکر کنن میدونن اینا بهتر
دلشون خوش به اینکه میکنه پول بینشون رشد، از چیزیم که هراس دارن هنره؛ چون مغزها رو میکنه منحرف
میزاره تو راه اصلی، یه جنبش فکریه تازه تاسیس که قشر محدودی میفهمه، هست لازمه اش چی
هر هنری یه کودتاست چه واسه اونکه نداره، چه اونکه تو رفاست، یه تغیر موندگار که صورتشه رو به ما نگاش آشناست
ششش.. وایسا یه سوال! کیمیا کنیم هنر رو به کودوم خاک؟ وقتی ملیت یعنی اروپا!
گشنگی تا بکنه حلول، ماه افول میکنه، صدای سرودا، چون نیست واسه عبور راه
نه تصویری نه رنگی اگه باشه بد ترکیب، شکل یعنی چی؟ سیاه کردن خط خطی، صحنه میشه گرد تو لنز، تا نقشه داری میزنن بهش پونز
زنده باد
زنده باد زمین میزاری پا روش، میخوره نارو باز وا میکنه آغوش، صدا بَمه زیرش... هنوز به گوش خیلی ها نرسیده
از زمونه دلگیر، میخواد بدونه چقدر واسش میدن متری؟ زنده باد آتیش که نکرد جلو خاک سجده
اونکه تا تهش رفت، نشد وسط راه تشنه، زندگیش با ترس نشد آغشته
زنده باد دهنی که به موقع وا شد، جز حق نگفت اگه نه ببر صداش رو، بیخیالی تا باشه دل تو شاد؟
یکم به زمین زیرتم بده بزاق، تا که اونم لب تر کنه بگه چقد معطل شده، چرا بودن آدما مثل مگس دورش، بال میزنن ...
چقد دوریم از هم، بیا نزدیکتر بزار جدا شه خوبی از بد، بیا نزدیکتر روی حرفم با توئه نکن غریبی بیا نزدیکتر، ببین میشه چیا نتیجه اش چقد دوریم از هم، بیا نزدیکتر
زنده باد هدف که یاد داد تلاش کنم من واس چی؟ زنده باد همتی که کرد سبز کرباسچی
فرهنگ کم مردم میشه عادت، آیندمون به حال بی شباهت، زنده باد کسی که زد فریاد، محدودیتش رفت از یاد
تحریمی که خودکفایی و کرد سوژه، کلی بهش خندید از رو جلد، چون عادّی بود براش
مثل روز روشن، هر چی درست بود کشتن، بشه چهره ی شهر خوشرنگ!
زنده باد مدرک چون باعث باوره برش گردونی کارش یه ساعته آخرش
زنده باد گناه که میزارتت پشت میله یا میری حبس یا صادر میشه حکم تیرت
مثل همیم غریبم بوده رفته، وقتی صمیمی ترین رفیقت پول نقده نیاد مشتری واست باشه دوکونت بسته
چقد دوریم از هم، بیا نزدیکتر بزار جدا شه خوبی از بد، بیا نزدیکتر روی حرفم با توئه نکن غریبی بیا نزدیکتر، ببین میشه چیا نتیجه اش چقد دوریم از هم، بیا نزدیکتر
زنده باد سایه... کنارته پایه، میاد باهات بدی به راهت ادامه
زنده باد عصا که رفیق سالمنداست، یه خونه با همه ی کارمندهاش که یه دندون میشه نیاز مایحتاج
زنده باد سینه ای که شیرش دل یه بچّه رو میکنه سیرش، تا مزه ی عشق بشه نصیبش
زنده باد دست خطّ شخصی، راستیه وسط مستی، تویی که اشتباه رو مسند نشستی
چون کمه کم شانس جوره باهات گور بابات تهش تو میریزی خون (خونه)
ماها زنده باد مرگ دنیایی که واسش میشه دل ما تنگ... چقدر دوریم از هم...
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.