مجموعه خواب زمستونی از بامداد دومین مجموعه رسمی اوست که در پنجم ادریبهشت ماه ۱۳۹۳ تحت تشکل پلاک منتشر شد. سعید دهقان و مضراب به عنوان آهنگساز در این مجموعه حضور داشتند و سِواد طراحی جلد این مجموعه کوتاه را انجام داده است.
برای دریافت جداگانه آهنگ ها روی نام آهنگ مورد نظر کلیک کنید.
- بامدادم من (مضراب)
- چشم بند (مضراب)
- یادم میمونه (دهقان)
- احترام (مضراب)
متن و تفسیر
برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ مورد نظر کلیک کنید.
برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
بامدادم من
بامداد ام من... خسته از با خویش جنگیدن، خسته ی کویر و تازیانه و تحمیل، دیریست تا دم برنیاورده ام
اما اکنون هنگام آن است که از جگر فریادی برآرم؛ هر چند جنگی از این فرساینده تر نیست، و تو را از شکست و مرگ گزیر نیست
خودم هم باور ندارم که میتونم جدی باشم، یه حسی دارم توم که دِینی دارم بهش
حس میکنم همه نفس هام رو قسطی دارم، بعد از هر بازدمم میگه این بار آخره
وقت منه یه صدایی میگه صبر بسه، هی، خشک و سرد مثل آدم برفی های ته دی
گرفته و کدر و بیروح مثل وقت فکر، زیر دوش میکنی از سرمایی که تنته
من خوابم، من خوابم صدای خرناسم، پر کرده گوشه های شهر رو با آدم
عادت کردم به خوابی به سنگینیه حرفم، به روز مرگی حوصله سر بر
به دیدن همه چی مثل فیلم های صامت، یه تکرار سیاه و سفید یه سکوت ثابت
از همه چیم که زدم، فحش هام هم شنفتم، دکمه هام رو بستم، گوه خوریم رو کردم، چیزی نیست که ببازم، نه تاریکم نه روشن... بامدادم من...
چشم بند
پشت میکروفونم قصه ست، من خوده قصه ام، من خوده عشقم به حسّ نوشتن
فرق من و اونا فقط نیست تو زشتیه بهشتم، اونا فقط وقت خوابشون نمیزنن چشم بند
من یه چی دیدم که هر چی میگم کوچیک خطاب میشم، اونا میگن بچم ولی من حدودا بالا بیستم
پولام رو دور میریزم، اخبار گوش نمیدم، مثل مردمم نیستم
با کیهان شیشه های خونه م رو پاک میکنم، عکس رئیس زیر بشقابم جا سفرست، دوست ندارم کثیف بشه میزم، فقط واسه هدف خودم عرق میریزم
اونا تقلب میکنن من پا شم برم بیرون، اونا این رو میخوان، ولی من یه انسانم، کیسه بوکس نیستم
واسه بلندگوهای شهر کرکره گوشام رو بستم، رفتم جایی که خواستم و هر کاری که خواستم کردم
آزادی یه واژه ست، یه میدونه راحت، قانون یه ماشینه، فهمیدنش سادست
دور دور، قیمت ها عددن، سیستم جبره، بی قیمت ها عقبن، جبر جغرافیای یه حرف کـ*ـشعره
من یه انسانم درخت نیستم، ریشه دارم تو جمجمم، محرکم، خشمه که وقتی باشه مخربم
اونا میخوان من عصبی نشم، هیس! قرص های آرام بخش بیشتر، آرامش مرگه، واسه من سمه
این رو دکترا نمیفهمن که علم یه حرفه واسه توجیه چیزایی که میبینی تو هفته، اینم از اون حرفهای خسته
زندگی کابلی یعنی حرف هات رو تایپ کنی، نور مانیتورت شب ها چشمت رو از خواب برید
میخوان فقط کار کنی تهش پشت ویلچر، تو یه دنیای مجازی با سی پی یو کالبدی
من خوده قصم، من حسم که جسمم ولش کرد، فرق من و شما بیشتر از اینیه که نوشتم، شما فقط وقت خوابتون نمیزنین چشم بند...
یادم میمونه
زیر پل ها، زیر چراغ های روشن و زیر شکم زیر همه آدما که گندن و
لای دیوارها و لای اخم های تو چهره، لای همه ایهام ها و حرف های تو شعر
ته کوچه ها ته چشم های دختر ها، ته ته آدم های ته خط های مختل
رد بوهای عجیب و رد روز های بی شب و رد آدم های خوش بویی که گلها رو چیدن و
حد خودت رو ندونی، حد بقیه رو از بَری، حد خودت هم جاییه که بشری نپرید
اخم سبز پوش های بنز سوار و اخم بعد تلخی، ترس شلاق تو جونته و ترس مرگ تو من نیست
هنوزم با داستان های شب هاش عشق میکنم، خط های رو پوست چروک، دور چشم هاش کبود
یادم میمونه چجوری به آجرهاش فکر میکنم، یکی بود یکی نبود، غیر تهران هیشکی نبود
نوک دارکوب ها رو چوب و نوک دماغت تو جوب و بگیر بکش تا تیر بکشه استخون و
لب تیز کارد گاز میزد از همون اولی، لب خوشگل و درشت ماشین بقلی
گاز، گاز، پدال و فشار گاز فشار، یه لبخند بزن بشه چشام باز
حشر گاییدن یه ملت توت، بین گرگ و گله سگ شدن سخت بود
یه چیزی توم هست که غرقش ام، این شهر و دوست دارم از هشت شب
یه چیزی توم هست که غرقش ام، این شهر و دوست دارم از هشت شب
هنوزم با داستان های شب هاش عشق میکنم، خط های رو پوست چروک، دور چشم هاش کبود
یادم میمونه چجوری به آجرهاش فکر میکنم، یکی بود یکی نبود، غیر تهران هیشکی نبود
احترام
هر چی دیدم گفتم، دوست داشتم گفتم، دوست نداشتی سوختم، دوست داشتی پختم
زیرم و زیاد کردن سوختم قبل پختن، اول دوست نداشتن بعد دیدن لختن
تو بقل من و فکرم بقل حرف و شعر، کلمه نیست شخصیته که میده این رپ و شکل
مجستمه ساختم تا فکر کنی بُتِ، زانو بزن بفهم اون که بالاست توقعته
مهربون و خوبم مثل رض رنگی، مثل داریوش ردی، بهم میخندی
مردم هم کورن ندیدن تو کارم خوبم، مثل سورنا ام اونکه تقصیر داره من بودم
از تو هم ممنونم که هیچ گوهی نخوردی، گوش دادی دهنت رو بستی تا نپرسی
فهمیدی یه هنرمند لایق احترامه، گاهی سکوت کرد ولی هیچ وقت نخسبید
تو هم سرت رو بکن تو کاسه ی خودت، هر تاجی زدی سر خودت واسه خودت
یه پسر همیشه افتخار ننشه، حتی اگه مفت باشه مثل کار خودت
این رپ فارسه تو این دو سه سالی که بودم، فهمیدم کلی از حرفایی که زد نمونه ست
همون کارایی که تو دوستشون نداشتی، اگه میگی بده نظرت واسه خودت
چوب لا چرخ یه مشت نابغه نمیره، تخت خیالت دراز بکش باهاش حال کن
اگه یه ذره هم حسم کنی کارم عالیه، گوش کن و عشق کن همین واسم کافیه... نوش جونت...
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.