کویر، جدید ترین مجموعه منتشر شده از سورناست. آهنگسازی این مجموعه را سعید دهقان عضو تشکل ملی انجام داده است. مجموعه کویر با دیگر مجموعه های سورنا یعنی مرد تنها، آوار و نگار کاملا متفاوت است.
- برای دریافت روی هر آهنگ کلیک کنید.
[cue id="318"]
متن و تفسیر
- برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ کلیک کنید.
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
کویر
تو نه زبونی ، نه غمِ من به نونی، نه ارزونی نه حتی خفه خونی، یه بد کاره مثل تنت که دم پاره تر از جدول لجنی
توو شهری از عطش، میخورم ازت نه چون که آب ندارم نه، مثل خودتم حساب ندارم نه، اهلی نمیشم حتی شیر مادرم
بهاره خطرو به خِرخِره کشیده ساغر از سرمتوو سمه آسیابت، گندمم بچرخ ، که نونِ من یه شعری أ توو پوست قلبته
قلبی أ توو حد و رسم درد، دردی أ توو شعرای شب های اعماقی، داغ تری لعنتی أ خاک دستام، تو هویت منی نعره میکشی به جام
درختِ جنگی رو خاک سرخ انتقام، میوه ی تو شعرمه ، آب تو تن صدام، بلندی به قد نبضی از دوبارم ـَم
تو کشورِ شعورمی نه شهری از شعار، هیچوقت نگفتم که سهمی از تو دارم، همه افتخارم این بود که بخشی از تو باشم
رو کاغذ بی سر و ته قدغن ضرب، چرخیدم به دستت امضا شدم، خالقم شدی تا تو رو ابداع کنم، با تو جریان گرفتم از تو اجرا شدم
رو کشتیِ جیگر بدون بادبانات، یه سربازه بی احترامِ سر به سازِ ماناست، که روی اسلحه ـَش یه طرحه مُرده از گله، و شلیکی از درخت به مردمه
توو فصل یخ شکستی سرما ارغوان شدی، از کوچه رسیدی توو دست من جهان شدی، تو بی همه کس تری از بی کسیِ من، یه بی زمان که با من همزمان شدی
و من علی سورنا به شعر من بسابین، تا متائه رپ و أ توو عین من بچاقین، زنده باد طراوتت با شرارتم
مث خطای تیزی که میکشم روی کاغذم، رو بِیت های شرور شعرم قیمت بذارین شما
که دستاتون بازه واسه جنگیدن، من به قد جرمتون جرمم به تاریخ، منو بعد مرگم توو شعرم بکارید
توو امتداد سرمای دی، میکنم زندگی رو طی، نگاهم کن بازم یه پام لنگه ، میزنم لی
توو امتداد سرمای دی، میکنم زندگی رو طی، نگاهم کن بازم یه پام لنگه ، میزنم لی ، میزنم لی
واسه درد توو تنِ لت و پاره ـَم، من پسرِ صلحم اما ننم سرِ زا رفت، من موندم لای شما لا*یا، من موندم لای بازی با این بازیا
زدم زیر میز اعتقاد جدم به جنگ، از خنده کم شدم ، درد بچه کرد
شدم دندونه لق توو دهن این خاک، من و کل کوچه های شهر عطسه کرد
یادم نمیره لبخند تلخه فریادم روی خاک درد از ستم، یادم نمیره زخمم ببین، امروز من فقط یه جنگم یه جنگ
من فرزند هیپ هاپ شرقم ، آشنایی، بالا خوای لات های بی سر و ته سازمانی
سگاتون صدامو أ پاچه میدریدن، شعر من استخون و نون واستون نبود، من توو خونم همینه تا نمیشم اینم، بی کَله سر نمیده باج نمیدم این
تنهایی جیگر میخواد با زانو های خاکی، جایی که منم بمیره ما نمیپذریم، میزنه سوز لای شاخه های مرده ـَت
وقتی میوه ی مصلحت لای سازه های سلطه ـَست، این درخت وحشی ریشه ـَش توو کویره، تن نمیده به تزئین باغچه های قدرت
این تموم معنیه زنده بودن منه، بذار مانع ها روی رشدم بشینن، تموم میوه هامو کُشتن به چیدن، نمیدونی توو این راه پشتم چه بیوَست
توو امتداد سرمای دی، میکنم زندگی رو طی، نگاهم کن بازم یه پام لنگه ، میزنم لی
توو امتداد سرمای دی، میکنم زندگی رو طی، نگاهم کن بازم یه پام لنگه ، میزنم لی ، میزنم لی
گنجشگکا
گنجیشکای بی نام و نشون، پرنده های بی هم زبون، بهتره دیگه برین خونتون، دردتون نخورد به دردمون
کم زدنتون ، بستنتون ، ها ؟، کم توو قفس کردنتون باز، اومدین اینجا واسه پرواز، کم نکرده کردن گردنتون
از اینجا مثِ غریبه برین، از این شهر واسه همیشه برین، برین دنبال یه شهر بهتر، شاید به امید یه نتیجه برین
از سرتون ، زخم بدنتون، غمتون ، نوکتون ، جیک جیک صبحتون، ترسِ توو شبتون و حبس نفستون ، نفسم گرفت
برین یه جایی که ترسی نداره، واسه پرواز مرزی نداره، کلاغ ولگردی نداره، هیچ غمی و ترسی نداره
یه جایی که همه منظره ها خوبن، آدما وقتی وا میشن پنجره ها خوبن، کور و نگاه خوبن ، لال و صدا خوبن، شاپرکا خوبن ، شاه و گدا خوبن
بریم یه جا که ته قصه بی کویره، دور از سینه های آزاد که دشنه میدریدش، یه چند صباحی بو تشنگی نگیره، میشه بریم یه جا زندگی نمیره
نه کار ما نی ، آسمون دولتِ پرواز بال ما نی، نشونی ما همون خنده های مرده ـَست، چیزی جز این فریادِ نام ما نی
برین اما نمیخواد ، این سفره کدوم و کجا نمیخواد، توو این سرما دستام چه تنهان، اگه توو ترسی ازت “ها” نمیخواد
برین اما نمیخواد ، این سفره کدوم و کجا نمیخواد، توو این سرما دستام که تنهان، اگه توو ترسی ازت “ها” نمیخواد
من که دیگه پیرم ، از این حرفا سیرم، یه جورایی گیرم ، شما برین میرم، برین ، برین این قفس رو بشکونین
برین سلام منو به نفس برسونین،شاید یه روز یا یه شبی هم رو داشتیم، یه جایی با هم قرارِ پریدن گذاشتیم
این خطا که میگن مرزن ندیدم، بدون هیچ التماسی ارزن خریدیم، تلخ نشین ، انقدر سخت نگیرین
رو سیم برق نشینین،کوچیکین ، ظریفین ، میمیرین، هر چقدر عزیزین غریبین ، میبینین، سخته ، این نفس تنگ تر از خود تنگه، این نفس ننگ تر از خود ننگه
وقتی یه لحظه حسی توو وجود تو نیست که بخنده، سخته ، شاید، یه روزی همتون مامان داشتین، کلی مهر ، با وجود آذر یه آبان داشتین
درد ندیدین و دردی دردتون نشد، سردتون نشد، به دستتون نخورد تیر ، پاتونم نکرد گیر
شاید آزادی رو فقط نگفتین، شاید دیدینش ، حسش کردین ، انجامش دادین، بدون هیچ ترسی
گنجیشگکای بی نام و نشون، پرنده های بی هم زبون، منم ، نام و نشونتون، منم ، هم زبونتون
درسته با همدیگه یکمی فرقو داشتیم، خسته بودیم ، کوفته بودیم ولی صبرو داشتیم، شاید یه روز یا یه شبی هم رو داشتیم، یه جا با هم قرارِ پریدن گذاشتیم
دور از اونجا که رویایِ مرده ـَست، پرواز توو تسخیر خفاش لکنته، دور از خیالِ جریان توو رودهای آزاد، توو اونجا که دریا یه مردابِ گنده ـَست
کل زندگی رو انشا کنیم به درد، هم هنوز نمرده املا کنیم که هست، آسمون یعنی رقص فوجی از ما، با پروازمون امضا کنیم شکست
برین اما نمیخواد ، این سفره کدوم و کجا نمیخواد، توو این سرما دستام چه تنهان، اگه توو “ها” نمیخواد
برین اما نمیخواد ، این سفره کدوم و کجا نمیخواد، توو این سرما دستام که تنهان، اگه توو “ها” نمیخواد
تریاق
توو روزگار من که نفس زندانیه، لعنت به من اگه نجنگم یه ثانیه، امروز همینه زندگیم رو آبه، تمرین غرق شدن میکنم مادر
من کلی حس طلب دارم پشت هر نگام، کلی أ قصد توو صف هنوز بازه دست، شما نمیدونید اسم واقعیم چیه، یا این که این شعرارو میخونه اصلا کیه
تویی که توو شهرِ خفه خونی لال، یه توئه مصلحت خواه با گوش های کر، توئه بی ثمر ، توئه خاک نشین ، توئه بی خطر
تو نفهمیدی نه ، تو که چسبیدی به ریشت أ ترس برگت، واسم مهم نیست زندگی یا حتی مرگت، فهمیدم با صدای باد ، ریشه زنجیره برگه با نقاب خاک
نمیدونی مادر چه تلخه این سفر، اگه نزنم به راه یه بازنده ـَم، من تا ابد با غیابم پیشت حاضرم، شرط های عمرمو رو نرم نمیبندم
واسه تحقیر زجه های این تنم، من خاموشه بهترینه بهترین منم، این من نیست صدای قافله ـَس، از این جا تا اونجا که منم کلی فاصله ـَس
رودهای درد ، جریانِ مرگ، حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ، با سوزهای سرد ، به نا کجا ببر، حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
رودهای درد ، جریانِ مرگ، حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ، با سوزهای سرد ، به نا کجا ببر، حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
موج های خروشان ، دریا کوه ها دامنه ها، قصر پریا ، تریاق من رویین تنم نگاه کن دریاب، پادزهر جاده های پر از سرما
من توو حجاب نمیمیرم، فقط یه سرفه بالا میاره همه عمرمو رو عرفت، پدرم مادرم برادرم درست بلعیدی، نوش جونت هرچی افتخاره شغله
لباسمم بکَن تنم یه سربه ، یه سرطان که لخته، به قول قرص پشت پیرهای خم، شب بگ* تا صبح بعد سیر پا بشم
، بازم درد بده که بی مایه فتیره، که توله کفتار نگه شیر ناله کرد، علی نمیمونه علیل لالِ درد، دل بهت ندادم ذلیل پاره شم نباشی
یه قطرم جدا میشم از رودهای خشمت، من پروازه قله ام ، کوه پایه پشمه، مادرم کجاست لالا لالا، من شریانه شرارتم به جایِ شرمت
با توئم سربازه حرفه ای جنگ، ترسو ترین شجاعه قصه بی درنگ، شمشیر من سنگینه واست، مضحک ترین شوخیه زندگیه من
رودهای درد ، جریانِ مرگ، حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ، با سوزهای سرد ، به نا کجا ببر، حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
رودهای درد ، جریانِ مرگ، حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ، با سوزهای سرد ، به نا کجا ببر، حالا حالا حالا حالا حالا حالم سنگ
تاتر سایه ها
وسط کویر چند تا خونه ـَست، همون شهر سوزانِ راه بی قدم، شهری از جنس قهر، شهری از جنس سایه های بی اثر
بعد اولین جاده های بی رمق، میدون چهارم ، خونه کشاورز، جایی که لباس آسفالت میشه پاره، وسط کوچه ها و زاغه های بی نفس
بعد یه در دو لنگه ضد زنگی، حیاطی با کفی سنگی، کودکیِ من ، گوشه ی اتاق، مشغول تماشای تئاتر سایه هاست
با بغضی به سنگینی سایه یه زن، زیر سنگینی دستور و اراده یه مرد، من اشک سایه هارو دیدم، آفتاب متهم مایل به مرگ
پدرم شاهرگ خیابونا رو خال کرده بود رو بازوی چپش، یه هرگز نمیر مادر تلخ، که بی مادری رو میکنه غم آلوده ترش
شاید واس همینه ک مادر و بفهمه توو چشمای من، زیر امضای سرد پدر ، با یه نه میشه رد
مادرم نگاش استخونی تر از گونه هاش، هیچی نیست توو صداش، لباسش انگار بود چادر حجابش، پهن رو بی مرامی استخون شونه هاش
من کنار سارا ، کنار مونا، کنار همه آرزوهای بی گناه، چهار تماشاگر اعدام آفتابیم، چهار قاضی اتهام سایه ها
من از اون کوچیدگانم به درون، تووی نقب دلم با رنگ زبون، منم آخر زرد خزون، نادون بی امون دل نگرون، که باد تموم خونمو بُرد، آشیونمو خورد ، تووی جنگ تموم
من از اون کوچیدگانم به درون، تووی نقب دلم با رنگ زبون، منم آخر زرد خزون، نادون بی امون دل نگرون، که باد تموم خونمو بُرد، آشیونمو خورد ، تووی جنگ تموم
عشق نفرت میشد و تنم، زیر نگاه سرد سایه های متهم، هم مردنی ترین هجای شعر من بود، قاتل همسایه های متهم
این بیرون سایه ها کشیده ترن بابا، من که فقط مخاطب این نمایشم، دیوار پشتم انقدری بدون سایه ـَس، که شک میکنم حتی به حضور و بودنم
گاهی دوتا دست سُر میخورد توو هم، دوتا دست که از هم پُر میشد بزرگ میشد، با غروب خورشید تووی پرده ی بعد گرگ میشد
من از دیدن تئاتر گرگ ها رو دیوار، بیمار تر شدم از امنیت مردن، یه هیولا جلوم یه شبنم و میخورد، وقتی دونه ی اشک کوچیکمو میخوردم
یه دختر که موش و میتراشن ، آی نزنید، اون همه آرزوشه موهاش، یه سایه ی تموم معصومیت من بود
میبینی پدر ، پاشیدم آره، سایه ی زندگیم توو دست باد وحشی، به سیلی روزگار خندید، غبار نفرت سایه های مادر، میکنه پایان این تئاتر و زخمی
من کنار سارا ، کنار مونا، کنار همه آرزوهای بی گناه، چهار تماشاگر اعدام آفتابیم، چهار قاضی اتهام سایه ها
من از اون کوچیدگانم به درون، تووی نقب دلم با رنگ زبون، منم آخر زرد خزون، نادون بی امون دل نگرون، که باد تموم خونمو بُرد، آشیونمو خورد ، تووی جنگ تموم
من از اون کوچیدگانم به درون، تووی نقب دلم با رنگ زبون، منم آخر زرد خزون، نادون بی امون دل نگرون، که باد تموم خونمو بُرد، آشیونمو خورد ، تووی جنگ تموم
مریم
غروب که میشه بوی مریم از توو پنجره ها میاد توو خونه های داراب، خونه هایی با آجرای خسته، اینجا بازار تلخ عزا داراست
تا شب میشه مریمو آشنا ندیده، توو این زمان تموم واژه ها غریبه ان، تا غرق بشه پشتِ رودِ شب میونِ کوه، نگاه مادری که با شنا غریبس
مریمم کجایی؟ برا لباست، اندام آزاده قامتی ندارم، بیا مادر استقامتی ندارم، خوب و بد تویی بی تو قیامتی ندارم
وقتی که تو تبِ کَری ان همه، خواب وسط این قهری ان همه، مادر بعدِ زوزه های گرگا میگه، کدوم زوزه بویِ خون مریممه
مریمم گلِ ناب امیدم، اینجا صورتا همو به نقاب لو میدن، چشما دیدنو به خواب لو میدن، ماهیا همو به قلاب لو میدن
کل عمرِ تو صرف چی میشه میشد، سکون واست یه دردِ دیرینه میشد، لایِ درختا که به ارّه میگفتن تقدیر، حرکت تو پوست خندِ بی ریشگی شد
مریمم کجایی؟ خوب و بد تویی بی تو قیامتی ندارم، مریمم کجایی؟
جان کوچیک و فانیه ننه، دست هات زندانیه ننه، دیوونه یِ این خرده نفسی ها، جانم اینجا جانیه ننه
توو غروب کبود جوونه ها، کدوم مرگو بدم به ثانیه ننه، توو فرسایش خِفَت سن، هوایِ گَردی توو نفرت شن
جهان قبل اینا خالیه ننه، زمینه بیماریه ننه، چشماتو بازِ رفتن بذار، جهان نگهبانیه ننه
زبونی که نگه قربان همون، سریه که قربانیه ننه، نبودم دنبالِ مصلحتم ،من صدای اسلحتم ننه
جهان روزی بی کسیه، یه زخم بازِ بی بخیه، دلت گرمِ نونِ توو سفرت ،جهان چه دندونه ننه
که وقتی سر میکِشی بهش، سمباده یِ زر میکشی بهش، حالا جر بده که ، کلِ جهان نونه ننه
پشت این جنگ ها
پشت این جنگ ها ، پشت این رنگ ها، پشت این زندگی ها ، پشت این سنگ ها، پشت این عشق لعنتی بی خبر، پشت این لبخند های تلخ بی اثر
پشت این لرزیدنای دست که نونشو میده، پشت این خطای مداده که جونشو میده، من با هر خط که مینویسم له میشم داداش دارم نقب میزنم به یک بنا به نام بجنگ
نقب میزنم به سنگ آب میکشم ازش، لاشه های دیروز من که قلدرن، امروز یه باورن که لاشخور خورن، من اون تختم به روی من به گچ زدی به خط، ریه های امروزم از همون گچا پرن
من خلم یا این همه خلق بی خبر، وقتی پشت هر قیچی باغبونیا گلن، آهای عمر کوتاه گل دروغه، آهای پرتگاه نسیب پل دروغه
آهای زن های خسته نفس شبیه مجرم، آهای مرد های چرک قصه های کار، آهای بچه های کوچه های خاطره، آهای گونه های سرخ دخترای دار، آهای پیرزن چرخک به دست
چند تا دست باید بچسبن به هم رئیس، که مهر بسازن بکنن این مملکتو آباد، چند تا دست باید بشن قطع، تا این چرخ بچرخه واسه مملکته آباد، چند رئیس جمهور، چند کابینه، چند شعار شهر آزادینه
من که مست الکلم از پرت و پلا پرم، من همون نگارم که گیسومو به دندون کشیدم أ توو دست این تبر، تموم من موند زیر چرخ جامعه، قرصم دودم الکلم سقوطم
با تموم مادرای این شهرم این همون پسر بو، به خاطر درد ، رگ سرد ،توو تن لت و پاره ـَم
من پسر صلحم اما ننم سر زا رفت، من موندم لای شما لا*یا، من موندم لای بازی با این بازیا
کلی انسان طلب دارم، پشت هر نگاه پر از لبخند کج شدم به اخمت، بگو تموم مانع ها رو رشدم بشینن، آخ که نمیدونی این پشتم چه بیوه ـَس
پشتم چه بیوه ـَس ، چه بی سند چه تلخ، این جهان چه رنگینه آخ که نمیدونی، چقد دلم خالیه و راه رفتن با دل خالی چه سنگینه
شدم یه شاعر از دست تو از دست تو تو ها، شدی یه شعر به دست من به دست من منا
پشت این سوز باد تازیونه رو صورت کتک خورده ی این همه خونه، پشت حق مردم شعار ناشیونه، پشت این فراموشی های ماهی گونه
پشت لب لال ارزو های محال و هوا و خواب و خیال و پشت زار لاله و لاله های زار پاره
پشت بابا های جاهل و مادرای پر از زخم، پشت شهر تحقیر ، برچسب و تقدیر
دستای بی تصمیم، بی قدرت بی خلاقیت، پشت دعای فردایی تلخ، پشت من چه بیوه ـَس
اما هنوزم رو ت*مم میرم راه، لحظه هامو لت و پار میکنم با حرفام
پشت سینه ـَم چه قهره دل، پشت این دل چه دل دلیه اهل دل، پشت پر پروازم بازار داسه، تلخه که تیغا میخونن لا لای لاله
پشتم چه بیوه ـَس، کجا بزارم پشت کدوم ابر ها خدا بزارم
پشت تن زر پرست کوچه های تهران، درخت های پاییز برگ گریه میکنن به قیمت خدای خسته از صدای گرگا
حتی اگه مثل پشتم بیوه شم، با این دستام شلوار دنیا رو میکشم پایین
من پسر صلحم اما ننم سر زا رفت، یک دو سه چپ راست بالا پایین، زدین زدین زدین حالا ماییم
منم که میام از پشت قبر آرزو، پشت این عشق لعنتی بی خبر، پشت موی بلندت که دزدیده شد به شعر، یه تیکه ام با صورت رفت توو ناکجا
منم ترددم منم فوت منم منم یه مردم، منم تلخ به رنگ الکل، منم یه صورت با چند هزار چشم و گوش، منم یه قامت با چند هزار دست و پا، من هم کورم ، هم لالم ، هم کرم ، هم خیالم
نفیر
مجنونم بی کم و کاست، سالهاست دادم سینمو چاک، من توو آتیش دارم گر میگیرم، تو کجای جهنمی بی کس و کار
لای همونا که میجونت، قانون میکشن و میخرنت، من میپرم أ رو این فقره، سرتو بالا بگیر کی زدتت
راه میرم رو قلب خطر ، واسه خلق اثر، با سر میرم توو جنجال، چرتکه ی عقل واسه دلال
من جرم جنونم ، بازیچه سرب قرونم، دست بذار رو کل وجودم، من خنیاگر سرمه خونم
وقتی ته خطی خط و میکنه له، حیوون ناطق میکنه هی، نمیخواس اسیر چی شده شه، کل زندگیم شیش و بشه
غمار ، خط ، راه ، پوتین ، غبار گرد، من یعنی سوال ، درد
بذا تکون بخوره همه درسا بهتر، نیومده دوره ی مستا به سر، عمر و میخوام با الکل شک، سی تا بی کله نه شصت (نشسته) با سر
نیستم اون که توو خواب بمیره، توو فکر نون و آب بمیره، بذا ذهنم بو خشاب بگیره، تو کل منم توو حجاب بمیره
کویرم ، خاطی خطیرم، من عمق زخم عدل، پشت قافیه نفیرم، تنم سرزمینه سالیان جنگه
فعلم صرف مرگه ، سینه ـَم ضمیرم، نه سازم رنگین ، نه آوازم آهنگین، نجوای سگ های می نخورده ، سیرم، خشک ، پهن ، بیابانم، من بی نسبم ، بی جد ، بی نیاکانم
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.