پیکار از رپکن های نسل ۳ است که بیشتر کارهاش انتقادی و اعتراضی است. مجموعه جنگ مهر ماه ۱۳۹۶ منتشر شد. آهنگسازی تمام ترک ها را فارسی (خسرو) و تنظیم این مجموعه را سهیل سرب انجام داده است. سِواد طراح کاور این مجموعه است. جنگ از پیکار مجموعه انتقادی در مورد سرمایه داری و نظم جهانی است.
برای حمایت میتوانید از لینک زیر (سایت آمیزه) استفاده کنید:
https://aamizeh.com/product/peykar-jang
[cue id="184"]
متن و تفسیر
- برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ کلیک کنید.
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
بازی
یاد گرفتم حرف حق رو، بزنم حتی اگه ضرر کردم، دست به دست عقلم برم من وقتی فکرام رو بغل کردم
یاد گرفتم ببخشم، یاد گرفتم بخندم به این زندگی که این زندگی سهمت ازت تش:
یه تیکه پارچه است و لباسای تنت یا لباس رزمت یا تیکه های بدنت و چهار تا استخون، میدن به مادرت اینه هدیه جنگ
چشم باز کنی بوی باروت میده دهنت بچه، با این قضیه بجنگ، ولی هنوز سربازی، سر باز بزن از حرف زور
یه روزی میگیرن همین ماشین ها جات رو، تو هم محو میشی دیگه از نور به گور
بخواب بشنو صدای رفیقاتو، بعد هذیون بگو، هذیون بگو
عکس ها رو بغل کن، توی فکر خاکریز مدفون بشو، مدفون بمون
هیتلر یعنی خون، یعنی یه دنیا از این بابا شاکی، ترومن یعنی کباب، یعنی گوشت بچه های ناکازاکی
بمب ساعته، ساعت ضربان قلب، از دست بد پرت میشه تلفات جنگ
حق بده بهم بدم بیاد از این سرنوشت، این بازی رو ببین از سر چه زشت نوشتیم ما، بهشت اینجا نیست
نه نبوده اصلا برو بارتو ببند، آخر یه جوری میری، بقیه میگن: این نبوده اصلا داش! نه نبود اصلا!
زنده باد اون گلی که میره سر تفنگ، ولی پس میخوره با زور فشنگ
زنده باد اون دستی که ماشه رو نکشید، مرده باد دنیا تو چشمم برق زد تنهایی فهمیدم، میخوره ته دیگ کفگیرم
ورد خوندن در گوشِت، یکیش در شد، اون یکی چوب پنبه رفت توش، سیزدهت به در شد
کلاه رفت سرت از جنس آهن، ورزیده شدی با یه فکر لاغر
دروغ شنیدی نژادت برتر نیست اصلا، رسما چرت دیدی چرت دیدی
پای تریبون به هم میپرن ولی پشت پرده دور هم هر شب با هم میرقصن با هم میخندن به غیرت سربازا!
به غیرت سربازا شک نکن به ناموس اسیری که دست نخورد
از گرمی بمب ها بکش به تنت سرمای سیاه جاده ها رو
از سردی جاده ها بکش به تنت گرمای اسیری تو زاغه ها رو
تف تو اون فشنگ که رفت توی سرنگ که رفت توی بازوی سرباز
واکسن قبل جنگ یه وعده، بچه جیغ می کشه بخند بهش
دهن وجدان رو ببندش، جنگ واسه صلح یه بازیه، بازی و شوخی چرنده... آه...
سیاست
سیاست، یعنی لق لقه زبونت بشه نون کجاست نون کجاست
بانکا: کلیسا، ثروت: بهشت، پول: خداست، پول: خداست
بوق میزنن از سر گشادش هنر میشه پورن گرافی واعظه و منبراشون
تو مثل پر کاه روی آبی سردرگم بین ترس و امید میشن مردم همش
قدرت میدن دست رئیس میگن میبریم دست بعدی هه دست بعدی
سیاست یعنی زن افغان باید بمیره فقط، فقط کلاش بکنه ویار، پر میشه کمر صاحب منصبشون با خاویار، خاورمیانه صف نفته نذری بده قابلمت رو
رئیس غربی حق چیه، شکوفه داعش بهار عرب، زر دولت ها بدون سند
انالله مع الصابرین ولی نمیدونن بذر صبرو باید بریزن پای چی
خاک سمی سٍحر نفت فئودال قانونی مردم به پاش خٍر کٍشن
سیاست میشه سومالی و دنده های بیرون زده سیاست میشه دینامیت و مک دونالد بهم زده با مالیات و بدن زن و پاییناش و شمال شهر و حاجیاشو اون حاجی و ماشیناشو پسر گلشو و فابریکاشو
داشی پاشو ببین چقدر از حقت تو شیکم کیاس سفره شون کن بشین پاش افطار کن سکوتت رو
لقمه تک تک دردا رو قورت بده توی سکوت خب چون رعیتی ارباب اونان با یک مانی فست خر میشی
چون سربازی سرکار اونان، سربازی تو سرکار اونان
از قلم تو دست تا دستبند از کلید خونت تا رفتن، همه گیر سیاست من نمی ترسم تا هستم، از ذره های شرف بهر آقا بالاسرا که هستن، همه گیر سیاست من نمی ترسم تا هستم
تو این دیار خاموشی نمیخوام بشم سوار اسب چموش قدرت
میخوام بکارم تخم قیام تو سرتون ولی به ندرت، پیدا میشن امثال من که تف کنن به سیاست
مدارای عزیز یک روزی میرسه که دستتون رو میکنیم نون به نرخ روز خورای دنیای پشت تریبون دستتونو رو میکنیم
سیاست یعنی بازار مکاره ای که حرفاشون اصل فیکه شلاق غفلت پشت مردمی که نفهمیدن چیه اصل قصه
سیاست، یعنی شغلت بشه مشغله ات فکر نکنی چه خبره، کشتی کشتی نفت بره ولی یک طرفه فکر نکنی چه خبره
جامعه مترقی یعنی جماعت دنبال پول و ماشین زده با اینهمه جاهلیت اصل مدرن چه میشه کرد با این حجم آب گل آلود و ماهی های مرده رو سد چه میشه کرد
سیاست، یعنی داغ بی التیام روی پیشونی بشریت، چرنده سازمان ملل دولت ها رو کرده حش*ری تر
سیاست، یعنی باروت یعنی تابوت یعنی کابوس یعنی تا بود جنگ بود و خون رنگ بود و پول مرگ بود و جون زر بود و زور
سیاست، یعنی مالکوم ایکس حق بگه و تیر بخوره، یعنی آقای رئیس باید بماله درت و تیز بدوه
سمت هدف بعدی، هدف دسته بندی، کلی مرز و تقسیم من نمیشم تسلیم نه نمیشم تسلیم من نمیشم تسلیم نه نمیشم تسلیم
از قلم تو دست تا دستبند از کلید خونت تا رفتن، همه گیر سیاست من نمی ترسم تا هستم، از ذره های شرف بهر آقا بالاسرا که هستن، همه گیر سیاست من نمی ترسم تا هستم
هیشکی ندید
خونی که رو آسفالت پخش شد و رفت تو جوب هیشکی ندید
غم دنیا توی دل مادر پیرو، هیشکی ندید، نه، اشک و لبخند، درد و مرهم
اونایی که تو دلشون سربلندن، مین و پوتین این جبر روتین این شعری که رو ورقه سر بلند کرد
نگاهی که فقط میخواد بد رو بدتر بکنه هیچوقت هیشکی ندید
دست قدرت توی چکمه ی میل ۵، ضعف قدرت دست های پیش مرگ
تاولای لا به لای حرفام رو، چرپی سیبیلای صدام رو، همه درد هام رو هیشکی ندید، نه
چشمای ملت و تلالو ذلت شب و شعر و شک و شپش های لای پول، حتی زن و زر و زبونی که میره زیر زور
دولت های کثیف و شکم های گشنه، پلیسی که باتومش توی قلاف جرمه رو هیشکی ندید نه هیشکی ندید
نسلم له شد، چطور روح از دست تنش ول شد، چطور بازی رو باخت هیشکی ندید، چطور بازی رو باخت هیشکی ندید، چطور خودشو ساخت هیشکی ندید نه هیشکی ندید
هیشکی ندید حتی نوک دماغش رو میخوای تو هم نبین اگه دیدی کلافه شو هیشکی ندید، چطور دنیا به ما تازید هیشکی ندید واسه یه روز بهار صلح
هیشکی ندید حتی نوک دماغش رو میخوای تو هم نبین اگه دیدی کلافه شو هیشکی ندید، چطور دنیا به ما تازید اوضاع بد میشه بد میشه بهانه صلح
بورسیه کلفت با یه قلم باریک، آقازاده که با پولش میشه سوار تاریخ
هدفون های خسته از گوش مردم، کاریکاتور سیاسی نشد نون مردم
پس نون مردم زیر پای سرمایه داری، همین مردمی که غرقن توی سرداب تاریخ رو هیشکی ندید
خنجر جهل روی سینه ی عقل بعدش جای پای هوس روی مسند حق
دندون های استالین، گردن دهقان ها، سوراخ متفقین، دهن متحدین، مشت های منقلبین، خونریزی ها سر دین رو هیشکی ندید
ابتذال هنر تز پست مدرنیست، هر کی خدا باور باشه اینجا خب مدرن نیست!
یکی توی تبعید مثل ملاصدرا، خرافات میره تو پاچمون دلا پهنا
فلسفه ی کافه ای، تز ها بعد کافئین رو هیشکی ندید
تو فقط صدای منو خوب گوش میدی ولی ترسم تو این مسیر تنهاییم رو تو این زمین
من و خودم که همیشه رو سر و کول همیم، من و رپ که تا آخرش محرک همیم، مخدر همیم، مسکن همیم رو هیشکی ندید
من مینویسم ولی اینم هیشکی ندید (جز خودم)
هیشکی ندید حتی نوک دماغش رو میخوای تو هم نبین اگه دیدی کلافه شو هیشکی ندید، چطور دنیا به ما تازید هیشکی ندید واسه یه روز بهار صلح
هیشکی ندید حتی نوک دماغش رو میخوای تو هم نبین اگه دیدی کلافه شو هیشکی ندید، چطور دنیا به ما تازید اوضاع بد میشه بد میشه بهانه صلح
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.