تک آهنگ بت از صفیر با آهنگسازی سعید دهقان در یازدهم آبان ماه ۱۳۹۷ برای پیشفروش آماده شد. این آهنگ سه شنبه، پانزدهم آبان ماه ۱۳۹۷ تحت تشکل ملّی به صورت عمومی منتشر می شود. کسانی که این آهنگ را خریداری کرده اند، تک آهنگ بیدِستان که ادامه ی آهنگ پرچین از صفیر است را بعد از انتشار آهنگ بت دریافت خواهند کرد.
لینک خرید و حمایت از آهنگ بت از صفیر :
IdPay.ir/MelliStream/File/26796
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
متن آهنگ بُت از صفیر
هر کی از هر چی بت میسازه تا پشت هیبتش سنگر بگیره !
بساز از من یه بُت با آب و سنگ و سیمان شه در هم بِتُن
زیرشم بنویس دست نزن که چون رپ فارسی میکشه حسرتش رو
گفت نم پس نمیده قلم، چه عرض کنم بگو تنبونش رو عوض کنن
حاجت، زیارت، هامارتیا، چک سفیدم تو بازار سیاه
به صرف کبک خروسخون، با مخلفات بزاق، راحت الحلقوم
این اثر صنعته تا هنر، عقب گرد، یکی مثل تو نیست سوم شخص جمع
هم خونه، هم خونه جاری، خیابون زن بابا، همخونی ندارم با همخون
بی نشونم، بشکن حیا رو، پتک و بذار دم دستم بگو کار من بود
تراشیدی بُت بزرگتر از خود، ساختی صورت کج سیرت جبار پر از عقده
اون چیزی رو که نیستی خلق کردی، پشتش پناه بگیر با ترفند
سوال جواب بی هدفی تو پوست سین جیم، خنثی کننده مین بدون سیمچین
زنجیر کن به داربست تِکیه ات رو، تا صاف وایسه کلومت چهار فصل
معرکه شعله، گرمابه گلستونه، تا قوت جور کنه بُت میشه طاغوت پودر
کمه تو رویاهات پرواز، پراکنده یا از پر آکنده، شاید هم کچلی گرفته پرها کنده
می پره یا که جَلده، با این چکش، بشکن، بشکن، پیدا بشی از تو خودت بلکه
توی بُتی که از خودت ساختی، خودِ واقعیت گوشه گرفته، بشکنش، خوردش کن
تو بت من یه بچه تنهاست که عاشقه عشقه، وقتی بُتش خودنمایی میکنه اون فکر میکنه، یه روز بیدار میشه و …
میگفت تن تو ظهر تابستون و به یادم میاره، خب شعر تو جلد مرداد گرم
شوریده سر، پوشیده پر، پا دم حوض میزنه له له
لب شتری خونیه به به، بچه ها تو فکر کولی ان از هم
بوی کوکو کو؟ که کوکو کنه، نوک بزنه به ته برنجا، ندارم قصد انشا…
کوه به کوه میرسه جناب، بی شتاب، نیم نگاه، چی چرا
برهنگی آبرو، وجدان عرف و هنجار، کلنجار با اذهان، سرانجام پوچ کار توئه
وانمود به وانمود نمود جزر، ما ماه تو خورشید رادیکال مد نظر برای همین سایه شده
نقابت رو بشکن، آز و طمع، ریا و حسد، نشست کرده پشت عینک
روحتو صیغل بده با چشمک، آزادی رو عشق است، رسیدی چند قدمی ته قصه ات
قصّه یه روز تموم میشه … بُتت رو بشکن …
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.