تک آهنگ بلوک از بامداد در بیست و پنجم آبانماه ۱۳۹۸ با آهنگسازی علی دهش منتشر شد. تنظیمکنندهی این اثر سهند ام زد و سواد طراح جلد آن است.
حمایت و دریافت آهنگ:
برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
متن آهنگ بلوک از بامداد
گاهی میزنم پرسه تنها تو بلوک، این خم اخم سکوتش نمیده ضعف بروز
خیلی وقته هر شب میکنم از صفر شروع، تا خواب بزنه به سرم، بپرم تو روز
بی تن، بی پا، تو مرداب وجدانمم، من چی شدم، چه انتظاری داری
بنی آدم هم میزاد، کجه لبهش داغ و شقِ کلهش، میکنه درد واسه دردسر تو برج اول، الی آخر…
با هر کی بیای تـ*ـخم چپم، من روحم آمادهی رفتنه که پر صفحهام
نداره ترس معنی، نیست باکی از سفر، شرط میبندم بهتره برزخ از این جفنگ
ببین واژههام میکنن، روح رو درگیر، شما کفتارها دورِ رپ همتون دوره گردین
دو سه تایی دور میزنین دورِ رپ میگردین، از هیپهاپ بویی نبردین یه مشت حباب سطحی
خلاصه ادامه نداره ارزش، بزاری وقت، همش تو فکرم شاید هم باید یه کاری کرد
گاهی نه میشه ساخت، نه میشه بخشید، گاهی صلح حیاتش بنده به برق شمشیر
پی هم دغدغه کلی گشتیم، گم تر از قبل هم به خونه برگشتیم
امیدواری این توهم رو ترجیح میدیم، چون نه میشه، ساخت نه میشه بخشید
آدم عادی، دنبال فقریم، دست از پا دراز تر، غرق شده کشتی
گاهی صلح حیاتش بنده به برق شمشیر، جنگی نابرابره، ولی نباید ترسید
از هیچی، هیچجا، هیچوقت، هیچکس، من مسافر زمانم اما قطارم دیر کرد
بلیطم باطل، دست از پا دراز تر دوباره پام، ثابت سینه سپر، مشتم مبارز
بهم بگو اشتباهه، صد بار زاده شم از اول میرمش دوباره
میگمش تو بوق و کرنا پنبهی گوشت رو بردار، عادت کن به رپم که بهتره از این همه سرسام
ترسام، ترسام، سراغِ من میان تو پستترین بلندا
کابوسهای مرگ یا رویاهای منتهی به فردا
دست از سرم بردار، من میخوام تنها تو بلوکم راه برم، تک تک لحظههاش رو تو خاطرم جا بدم
به خودم میگم صحنه باشه حق من، جای من به پشت پردش نمیارزه که همشون جاکـ*ـشن
من خودمو نمیشناسم و تو این سوال غرقم، این مردم اصلا دنبال خودشون میگردن
همه از یکی یه چی میخوان من بهتر از خودم میشم
هر روزی هم برم خوشم که دیگه خرد نمیشم
هی دوست، بشنو صدام رو از پنجره اتاقم هر روز
این کفترها که دم پرن، شعرام رو از حفظن، تو گوش شهر میزنم با پرواز بی علت
پی هم دغدغه کلی گشتن، گم تر از قبلا به خونه برگشتن
از این شهر بار حجرت بستن، چون نه میشه بسازن نه که ببخشن
دست از پا دراز تر غرق شده کشتی، زیر آسمون آلوده دنبال فقریم
گاهی صلح حیاتش بنده به برق شمشیر، جنگی نابرابره، ولی نباید ترسید
از کندن از بقیه بکَن، کسی بهت چرت گفت، تو چرت نگو… بگذر
تا مقصد این رد پا رو حفظم، دووم بیار لعنتی شده فکر و ذکرم
دو روزی چند بار پر میشه چشمم، تو این فکرم همیشه در حال کِشتم
میوههاش ارزونی یاغی های عاشق، که اشک دوای درد هر چی نوشتم
من، نمیافته جسدم، تا موریانه نخوره عصام رو از وزن خودم سیرم
هدفم اینه بمالم پوز به خاک، انتقام هر کی مرده رو از زنده ها بگیرم
من هیپهاپم که سرش درد میکنه، هر شب با شعر و صداش خودش رو سرد میکنه
فقط گاهی واسه مبارزه گرم میکنه، زبونش تیزه بالت رو پر میکنه
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.