پیکار، بیزارست. این را هم می شود توی صدایش شنید و هم توی کم اعتنایی اش به تکنیک حس کرد.
او تاریخ را خوانده و فهمیده است که تمامش توحش ست و توحش، که نطفه ی جان آدمی را با همین جنگ بسته اند، همان مفهومی که همه ی جهان،ظاهرا از آن می ترسند و متنفرند اما به آن تن می دهند.
جبر جغرافیایی مهم ترین مسئله ایست که پیکار درونش غوطه ور شده و این او را سخت آزار داده، اما باعث آن نشده تا نگاهش از مرزهای خاورمیانه آن طرف تر نرود، اتفاقا برعکس،او انگشتش را روی تن سرمایه داری فشار می دهد و رویای پوک غرب را از میان تصاویر گول زننده ی رسانه ها بیرون می کشد تا نشان بدهد همه جا (علیرغم آزادی و آرامش ظاهری) تا گردن توی لجن سیاست فرو رفته است.
او تصمیم گرفته آشکارا آنچه را که درباره اش فکر می کند، فریاد بزند. و البته که او در رپ می اندیشد و فرم نگاهش ریتمیک و جذابست، کلامش از آرایه ها خالی نیست، اما اعتراض و عصیان وجودش می چربد به ادبیت متنهایش.
مجموعه جنگ در عین کوتاهی، عمیق و قابل تاملست، انسجام مفاهیم و نگاه یکدست پیکار، آن را تبدیل به یک قطعه ی بلند با وقفه های کوتاه کرده. سکوتی که میان شنیدن قطعات(زمان گوش دادن آلبوم) تجربه خواهید کرد، ناخودآگاه حکم آتش بس هایی موقت را پیدا می کند که اجازه می دهد نفسی تازه کنید تا برای شلیک مجدد کلمات به ذهنتان آماده شوید. شاید وقت آن شده که از سنگر ترس به سنگر پیکار بیایید و با واقعیت جنگ روبرو شوید، جنگی که اصلا در جبهه ها رخ نمی دهد، جنگ واقعی انگار همینجاست، توی مغز خودتان، میان گذشته و حال….
شهروز مرکباتی لنگرودی
کانال شخصی شهروز:
Telegram.me/ShahroozMorakkabatiLangroodi
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.