فلکی یک حرکت غریب و متفاوت در کارنامه ی کاری بن است و تقریبا شبیه هیچکدام از آثار قبلی اش نیست، غلظت روایت و سیالیت در آن بسیار زیادست و می تواند باعث درگیری و تعمق بیشتر مخاطب بشود.
انتخاب بیت مناسب یک امتیاز ویژه برای این قطعه بوده ست، که آن را شنیدنی کرده. فلکی یک مفهوم کلاسیک است، اما اینجا به فضایی مدرن می آید و در پوسته ی زندگی ی روزمره رسوخ می کند.
او می زند، چرا که باید بزند، خواننده ضربه ها را می خورد، چرا که باید بخورد، چرا که ضربه ها تاوانی اند که باید برای اندیشیدن داد (اندیشیدن فی نفسه خطرناک است.هانا آرنت/نقل قول نسبی)
اما آن که می زند و آن که درد می کشد، ناگهان یکی می شوند، چرا که از ریشه (پا) بهم متصلند، آنها درهم و باهم زجر می کشند، گریه می کنند، و تلخند می زنند.
بن با این قطعه می خواهد بگوید که خواستار دیالوگست و خشونت را قطع کامل رابطه می بیند(و درست هم می بیند). دارد اشاره می کند که ما نیاز داریم که تمرین کنیم، تمرین مدارا، تا به جهنم نرویم، تا به درک واصل نشویم.
و بن این را خوب فهمیده ست
شهروز مرکباتی لنگرودی
کانال شخصی شهروز:
Telegram.me/ShahroozMorakkabatiLangroodi
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.