تک آهنگ بیدستان از صفیر که ادامه ی آهنگ پرچین است با آهنگسازی سعید دهقان در پانزدهم آبان ماه ۱۳۹۷ برای خریداران آهنگ بُت از صفیر ارسال شد. گفته میشود که این آهنگ هیچوقت به صورت عمومی منتشر نمیشود و برای شنیدن این آهنگ باید این آهنگ را خریداری کنید، اما در ایمیل هایی که برای خریداران فرستاده شده خبر انتشار عمومی این آهنگ را در آینده نزدیک داده اند.
لینک خرید و حمایت از آهنگ بیدستان و بت از صفیر :
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
متن آهنگ بیدستان از صفیر
با نظم و ترتیب میوه ها دستچین، مُشبه به صُور پروین، بصری سمعی کمین، نشی تنبیه صفیر
ههه چه تربیتی! زیرک و زبل، چابک تیرک رو گرفتم تا اوج، جا خوش شد، شاخه به شاخه چیدم
پُر شد تای پیرهن و جیب، زدیم تیغ جیره و جین زیر پام لغزیدم و دیدم کشیک پرچین دویید سمتم، صفحه شد تاریک
مامان با شیون و جیغ، گفت افتاد پایین اُمید، شِنُفتم، بُعد وهم سُکره (= یک پاره شِکر یا قند) تَلخه
نقطه عطف دَرکِ اما حاجی حاجی مکّه، هپروت، برهوت، کل جلال و جبروت فرشِ
کبریت بزن به نقشه چون تنها منطق غیبِ عرشه، دیوونه ها خوشبختی شون فکرِ مرگه
میسازیم از خود برده بی پرده، سنگ رو سنگ میاد، سیمانش هم ذبح حرفه
قمری، شمسی، زمان، ضمن زمین ظنّ زنده هاست، ضمیمه ثانیه، ساعت، دقیقه، لطیفه است مکان، جریمه است دوا
تبعید به این کره ی غریبه شد و بُرج رو نقلی ساخت، ثمره رو برداشت و خورد دو لُپی… دزد و پلیس
آتیش میزنه به ذغال سنگ های لوکوموتیو جهان، تکرار میکرد تکرار که محسوسِ سوسه ی غیبت حول صندلیه گرفتاره گیر و واگیره هجرت
مرض خلع جای خالیه شونه ها زیرِ عَلَم، دولت به سوگ ملت، مردم قسم به آیه و سوگند به نبوده سوره ی رحلت
لحدی (لحد = مقبره، آرامگاه) سنگین فشار سنگ قبرم روی سینه ام، دست پرستار که میگفت هنوز بچه است، شر گذشت و خیر برگشت
پلکام باز شد، تق تق… من اومدم تک برگ… من اومدم تک برگ باغ سوم اتل، ضرب و المثل
من اومدم تک برگ با داستان، حکایت، با یه مَن عسل، من اومدم تک برگ مشق شده که اینه خط مشئ ام
روز اونورِ بوم، شب اینورِ بوم، بی شاخ و دُم، بی سر و پا غول
خواستم بدِ قانون، بی سر و سامون، نیست رده پا تو خانواده ها
تاب تاب خمیر شیشه و پنیر، دست کی بالاست، بچه محل
سیخی چند در؟ سیری چند (نامفهوم!)؟ کوچه نشینم نمیزنم سر به سرم
کور و کر و لال فرو کت و پاش، کارد تو دستم، داشت آستین تقصیر!
هرزگیا فرصت رشد رو گرفت، خاطرش باغ بالا رو آتیش زدیم
دیدی نگهبان دَمِ تیری مثل کف دستِ منطقه، نه بی نوک بینی
قلم و کاغذ جیبی نیاز نداره به میز، ملّی، نوش دارو بعد مرگِ وقتی لباس گشاده به تن این لقمه ی چرب
شعرهام نیست و نابود میشن پشت سر هم، پدر، مادر مچکرم
وزارت بهداشت کثیفه، خواهر و برادر تو هم تو زیرزمینن
دنیا دار مکافاته، میهن خون بچه ی افغان میشه پیش زمینه اش
خونه به دوش ادب تا هنری، گشتم نبود نگرد نیست رفیق
کی کِی دیده، میم الفِ قالتاق با قالپاقاش پز نده
مهر مادری زیر پاش له، بگو مگو های طبقه ی پایین با دل عاشق
قاچاق بارز، ساده ای پلیس مقرراتی با فیس و افاده، نیش و کنایه، گزند نمیزنه به دیوونه یا بچه
حقیقت رو بشنو، خوابیدم تو ماشین اوراق و قیچی، سنگ معترضه، کاغذ نویسنده و قیچی سانسورچی، چی!
نخود چی کیش میش، خونه ی ما دردِ، پولداره بی ریخت گشنگی نکشیدی، سوری بود بعضی روزا
دستا بالا، تو بیدستان بی دستام میرم بالا، تا چیدم برسم
دین نمیمونه مدنی، مکی، رفتار ما دیدن وطنی، غربی، اخوی، پرچین، دسته به دسته چیدیم
بعد از این که بالا میره میفته پایین، تاب تاب عباسی، منو، من بهوش اومدم حالا وقت لو دادنِ اهالیه کوچه است، بیدستان اسم خیابونی بود که من بزرگ شدم، از روی این پرچین، به چیدن پر
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.