مجموعه فارغ از کابوس که حاصل همکاری او با سعید دهقان و حسن و نادری و فارلک است در تاریخ بیست و چهارم شهریورماه ۱۳۹۲ منتشر شد. حسن و نادری به عنوان آهنگساز و سعید دهقان به عنوان آهنگساز و تهیه کننده و فارلک به عنوان طراح جلد های این مجموعه حضور دارند. گفتنی است که قرار بود مضراب نیز حضور داشته باشد ک احتمالا همکاری آنها قطع شده است.
متن و تفسیر
- برای دیدن متن یا تفسیر روی نام آهنگ کلیک کنید.
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
اونا
بخش یک - کابوس
اونا باهام حرف میزن تو افکارم دست میبرن
بهم میگن که چیکار کنم هرکاری میکنم انگار بس نی اصلا
راضی نمیشن ازم میخوان پا این بازی بشینم انقدر بجنگم هاری بگیرم
من دیگه عادی نمیشم از بس شکستم از بس شنیدم مغزم رد داده
پلی نمونده واسه برگشتن، هرچی گفتن گوش کردم چاق بود
توش رفتم جون کندم واسه پول من، کثافت دنیا رو بو کردم واسه خودم گور کندم
گفتن بسوز سوختم من، گفتن عشق عاشق شدم خواستم خودم رو ثابت کنم
موندم توشون رفت من انقدر موندم فاسد شدم
اونا بودن که بهم میگفتن دردامو بکنم فریاد اشکامو بکنم دریا
شور آروم شفاف دل بزنم بش عمرم تمومه پلک بزنم پس بذار مردم هرچی میخوان زر بزنن
اونا یادم دادن باید راحت دل بکنم نمیدونم تو فکر منن
یا که ساخته ی ذهنه همش چرته فقط منم که میشنوم بقیه خودشون میگیرن تصمیم
که چی میخوان بهشون نمیشه تلقین تاثیر نمیگیرن از چیزی، میگن وقتی نور نباشه رنگی نی فهمیدی؟
بخش دو - آیین
اینجور آدما در خود فرو رفته اند، تنهایی رو بیشتر دوست دارند توهم دستور گرفتن دارند
آشفتگی های اساسی در ارتباط با حقیقت، درکشون شکاف دار و تجزیه ایه
اختلال تو رفتار حرکتی گفتاری توهمات هزیانات، صداهارو بلندتر از چیزی که هست میشنوند
تو بدتریناش که هزیان نفی وجود یا فنا اسمشه، که توش بیمار فکر میکنه مرده
عاطفشون سطحیه هرروز حرفاشون متناقض، اختلال تو تجربه و ابراز هیجان دارند
مثل خنده ی بیجا وسط یه موسیقی غم انگیز
دنیا
هیچکی مثل من نیست میخندیدم وقتی هیچکی نمیخندید
من میدیدم ولی هیچکی نمیسنجید کار دنیا رو
اون موقع میگفتم پیش میره میفهمی هیچکی نمیفهمید
ولی الان داره میفته دوزاری نبودن حرفام هنوزم تنهام
نمیدونم بالاخره فهمیدی یا نه که کل دنیا یه جوک لوسه
مضحکه چون که پوچه روحت از زندگی میگیره درس
برعکس میشه سرد میخوای گرم شه میری به سمت مرگ
همه فکر میکنن فرق دارن من فکر نمیکنم واسه همین فرق دارم
کی میدونه چی میشه شاید امروز زندم و فردا نه من باشم نه تو
وقتی که حال ندارم نمیخوام آیندرو اسیر باید نشو حتی باورم باور نکن
کنج بشین پر باز کن پرواز کن اوج بگیر
زندگیم تو دنیا یا زندگیم تو رویا؟ زندگیت تو دنیا یا زندگیت تو رویا؟ها؟ زندگی تو دنیا یا زندگی تو رویا؟ها؟ دنیا رویا زندگی خدا، مرگ یعنی هم وصل هم جدایی، ما کجاییم؟
دنیا شیطونه میچرخه میچرخیم، بهمون میخنده میخندیم روح از تن میپره میگندیم
همینه بیشتر نی زیرو روش هم کنی درد درده نون نون، گشنه گشنست هنو فرق فقره خون خون
مردم همه فریاد میزنن پول پول اه، هرکی که خوب بود رفت
خلاصه شدیم تو نفت جنگ اشک شک، تش میدن دستت نامه راست یا چپ
پیره ولی هنوز که هنوزه جذاب، آدم میگیره تحویل میده کفتار کف خواب
آدم میگیره سرسام ازاین همه اسلحه سرباز، تشنه این به به خونه هم حتی خونه هام امن نیست
افتادیم به جونه هم رسیده جون به لب، هرکی یه جوری درگیر آخرش دوره ولی خب آخر ما نزدیک
زندگیم تو دنیا یا زندگیم تو رویا؟ زندگیت تو دنیا یا زندگیت تو رویا؟ها؟ زندگی تو دنیا یا زندگی تو رویا؟ها؟ دنیا رویا زندگی خدا، مرگ یعنی هم وصل هم جدایی، ما کجاییم؟
نسل من
نسل من نسلیه که هیچوقت نرسید به مقصد، نسل قرص نسل دود نسل خودکوشی و حسرت
نسلی که ورقای تقویمو خط زد از آیندش تو ایران ترسید و دررفت، سوخته وقتی حتی اعتقاد وصل به پول شه
اعتماد رو میشه خرید مگه میشه ندید، همه ی جوونا افسردن غربی ها تو آرزوها هممون دست بردن
همه رد ته خط دست روزگار به ما فقط زده چک، فرداتو میدونی از سر شب
نسل سیگارای عکس دار همه مدل یا عکاس، الاف گره های کوری که هیچوقت نمیشن باز
فرو کردن تو مخت اونور بهشته، اما تنها بهشت این دنیا بهشت زهراست
میگن حتی درویش تحفش یه برگ سبزه، منظورشون چیه نمیدونم ولی با سیلی سرخ نمیشه رنگ رزد صورت
نسلی که با همه چیه دست به یقه، ترا تل طبیعت اسید گل پنیر همه منزوی تنهایی شده مد
بوده سینما از قدیم الان فردین مرده فرهادی شده اسطوره
هویت پشمکه هرکی پورشه زیر پاش تنش گوچیه میگن مرده
دیدن اینهمه آدم تکراری حسابی پیرم کرده
میگن روشن فکری یعنی سکس هنر سیبیل و موی فر کلا غلطه همه چی
اینا خوبه که بد اونه خودت باورت شه دروغ خودت، یه آدم دیگه شی وقتی که شلوغه دورت
نه صبر کن اینا هم که بد نیست، بد یعنی حال من توی غروب جمعه … بیا
این روزا به هرچی اعتقاد داری میگن دروغه، پول خوبه راست حقوق بابات و با کاری که پول توشه
زندگی رو فرموله ۲ راه هست عرفان یا که بستن چشما تو وجدان
یادمه میگفتن کار نشد نداره ولی کدوممون آینده خودمونو میبینیم تو پنت هاوس
اصلا گیریم که امکان داره ولی مگه کلا چندتا برج هست تو تهران؟
هزار؟جلو ملیون ملیون آدمی که یاد گرفتن هیچوقت سیر نشن همیشه دنبال بیشترن انگار
رو پیشونی بعضی ها نوشته میلیاردر رو مال یه سری هم لنگ یه امضا
نسلی که توش کوچیکه فکرا به جا ساختن فقط میخوایم همو بزنیم کنار
فرهاد
هوا گرم شد من هنوز سردم یه گوشه نشستم بهمن پشت بهمن
این فصلم مثل زمستونه برام تنها مثل فرهاد
انگار کوه کندم خستم ناامیدم از فردا
هه...اینجوری بهتره شاید باید این زمان لعنتی بگذره بازم
باید بگذره تا من بفهمم کجام کیم اصلا دارم کجا میرم
اون بچه شیطونی که هرچی میدید سوال میکرد تازگیا فقط یه جا میگیره میشینه
دیگه اصلا واسش مهم نی که چی دیده چی میشه
آخرشم بی ریه میمیره سوخته بیلیطش پیری به سن نیست
انقدر فهمیده که بفهمه وقت رفتنه از جایی که هرچقدر بگردی واسه معرفت کمه
تنها امید من بعد مرگمه سند آزادی سنگ قبره دنیا زندونه تن یه بندش
لحظه لحظه زندگی حبس روحه مثل دود که میشه جذب خونت
میشی جذب اینجا، میشی یه مرده متحرک
وقتی لحظه هات به مو بندن، وقتی مردم به کوه غرّن، فرهاد بگو بدونم من، کوه سخت تره یا جون کندن
جدیدا هرکی رو میبینم انگار از یه دنیا دیگست، نمیدونم شاید من از یه جا دیگم
فاصله زیاده مثل حرف تو دلم نمیتونم همرنگشون بشم
پس عادت کردم هرچی میگن فقط سر تکون بدم
حرف نزنم بحث نکنم یه روزی این نقابا میشکنن توی همو میبینیم
الان بیخودی وقت تلف نکنم اونروز معلوم میشه هرکی چقدر مونده ازش
چقدر شده جذب دنیا چقدر دوره از حقیقت چقدر دیگه از این کوه باید بکنم
از چندتا مانع دیگه باید بپرم چندبار بشکنم، فکرم از تو داره میخوره وجودمو
انقدر به غروب خورشید خیره میشم تا یه روزی خورشید ببینه غروبمو
وقتی لحظه هات به مو بندن، وقتی مردم به کوه غرّن، فرهاد بگو بدونم من، کوه سخت تره یا جون کندن
اون میفهمه
منو کسی میفهمه که از شیکمش زده ولی از سیگارش نه
کم میخوابه نفس کم میاره بعد همیشه مزه دهنشه تلخ
عادت کرده به شکست عادت کرده هرکی دوروبرش هست بکندش طرد
ترس از هیچکی نداره هیچی واسه باخت حتی سایش هم نمیاد پابه پاش
اونی میفهمه منو که هیچکی نمیفهمش طرد شده امید ازش شده سرد
پر درده منتظره مرگه روزی که همه میگیرن جشن
کسی که پاپیاده تهرانو با جیب خالی کرده متر حتی از عشقش هم کنده دل
خسته چشم بسته به آسمون هرلحظه ممکنه رد بده
دو سه سال از زندگیش عقب افتاده سنگ جلوپاش زیاد بوده فقط افتاده زمین
یه بند اسیر غم از دنیا ندیده رحم واسه همین تنفر داره ازش
اون میفهمه منم میخونم بدونه تنها نیست ما مثل همیم هرچند فرق داریم
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.