عاشقالدونی از صفیر با آهنگسازی سعید دهقان در تاریخ هفدهم خردادماه ۱۳۹۵ تحت تشکل چریک منتشر شد. زنده یاد علی رسولی کارگردانِ تیزر این آهنگ و طراحی جلد آن را فارلک انجام داده است. این آهنگ آخرین فعالیت تشکل چریک تا سال ۱۴۰۰ بود (مجموعه زهر از کژدم) و تمامی اعضا این تشکل هنری را ترک کردند.
- برای نوشتن دیدگاه یا تفسیر خود در مورد هر بخش روی آیکون رو به روی آن بخش کلیک کنید.
متن آهنگ عاشغالدونی از صفیر
دست اصلاحات، ریش و قیچی میزنه سر آرایشگر مبدّل زشت و زیبایی
دیو و دلبر این، زمین عشق آشغالهاست، عاشقالدونی بیقید و قانون
دودودو، باباها، مامانها میخوابه بچه لالا لالا گل پونه بمون خونه
جهان پریودِ جنگه، نیست چیزی که تو تلوزیونه، رَحِم سرآغاز مرگه
معراج توپولوف تو آسمون ایران یا رییس دولت سیاه و کاخ سفید
یا بازده چین، جیرینگ جیرینگ ، دلار و یورو ،ریال و شلینگ
به جیب کی ریخته شد؟ وضعیت بیریخته خب فقط به دهنه بُزهس شیرین
یا آرمان ساختگی پری بلنده و شهر نو یا وکیل باغ ارم یا امیر حمام فین، غزل سرودهی وهمه
شر بلده بچه، اینجا قبل ختنه، تن اولیا رخت عزاست محل منطقهس، مدرسه قلعه
فصل دِرُوِ گندم، هرسِ مردمه، به دست خود، غَرَض از ظلم، تقدیم قربانی به سطلای شَهره
زباله از طلا به مس بازیافته، پس مسگر و کیمیاگر قانع
نزن تو سر گیرنده، فرستنده خارج از دور شد، اخبار برفکیه، تهران راضی به بارشِ اسید
آفتاب قَهره، با ما، بزرگ شدیم با اشک و خون، فشنگ تو خشاب گلو
داد و فریادِ بیخود و پندِ پوچ، روایت چای و نعلبکی، یاسینِ درِ گوش
سر به زیر به هوا به توی، بیهایوهوی، چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب، خشکسالی دروغه با غرور میگفت کسی که بلده راه رانت رو خوب
دست به گریبان شهر پاره کردیم پیرهن، بین مفتخوری که میاومد و لاشخوری که میرفت
گیاه تصنّعی، جونور آهنی، نیمکت دولتی، جوون با پنیر، نون و سبزی
پشت کار، تَهنشین کَمَر، رسوب کرده غیرت، رسوم عینک رو چشم حسود
بترکه که نمیتونه کنه تجسم میخونه با ساقی بیساغر
یا آبی بی آبی رنگ و وارنگ، سیاه ارغوانی مایل به زرد تهوّع
یا چهاردیواری اختیاریِ جنازه به لطف شهردار پسماند مکانیزه
یا دستمال سبز متبرّک به سر آقازادهی لس انجلسی
چنین گفت لقمان حکیم، پای تیر چراغ فلزی بمیرم بهتره تا باشم دمخورِ یه قرتی
پرم از نفرت مثل زن و مرد افغان، دنبال انتقامِ مزار و هزار و بدخشان، قندهار سرافراز
منتظر جنگ قبل صلحن تا جای گلوله بره به اهتزاز، افتخار، نکنه خوبی واسه قصههاست؟
مظلومها خوابن با چشم باز، هرکس پِیِ حقّه یه خط مشیِ گرفته
تا مُچِ دستها به حنا، رنگ قِصَهص ؟ راهبندونه میگی برقص؟ با انقلاب انتحاریِ اروپا
جعبههای سیاه و شُنود ها ندارن اتفاق ولی بهم متصل ،جهان زباله دونیِ تاریخه، جهنمه جای دیگه
ورق برگرده پاره میشه، مگر اینکه دستِ یک به دو فرو کنی و بگی خارجیه
سر به زیر به هوا به توی، بیهایوهوی، چاه عمیق شده منجر به نیستِ آب، خشکسالی دروغه با غرور میگفت کسی که بلده راه رانت رو خوب
مصلحتی بذله فرو میره به جیگر ملّت، پرونده خوان هشتم، مورّخ سیزده هزار و نهصد و پنجاه ریال غبارروبی میشه
چندتا مخنّث شِبه دهه شصت هفتاد شهر فرشتهها که نباید بهت خط بدن اخوی، بعنوان عاشغال تقدیم شما، فدای کبودی گوش چپت، صفیر، چریک
دیدگاهی بنویسید
برای مشاهده دیدگاه های کاربران یا نوشتن دیدگاه کُلی راجع به این نوشته روی آیکون رو به رو کلیک کنید.